تحلیل غنایی داستان سلوک بر اساس نظریة ایلین بالدشویلر

نوع مقاله : علمی-پژوهشی

نویسندگان

1 گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران

2 گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.

10.30465/copl.2023.45265.3986

چکیده

پژوهش دربارة رمان و داستان غنایی به عنوان زیرمجموعه‌ای از ادبیات غنایی، یکی از زمینه‌های مطالعاتی نوین در نقد داستان محسوب می‌شود که تاریخچة آن به دهه‌های اخیر بازمی-گردد. برای نخستین بار، ایلین بالدشویلر در مقاله‌ای در سال 1969 از عنوان داستان غنایی برای تعدادی از داستان‌هایی که واجد ویژگی‌های غنایی بودند، استفاده کرد؛ از آن پس، پژوهشگران برجسته‌ای چون رالف فریمن و جاناتان کالر، افق‌های دید این نوع مطالعه را گسترش دادند و بر غنای آن افزودند؛ در نتیجه امروزه معیارهای دقیق‌تر و علمی‌تری برای شناسایی و تحلیل آثار داستانی غنایی وجود دارد. نظریة بالدشویلر در اصل مختص به داستان کوتاه غنایی است؛ اما اصول و مولفه‌هایی که او ارائه کرده است، می‌تواند به رمان نیز تعمیم داده شود. نظریة وی، شامل تعدادی مصادیق اصلی و بدیع است: مانند «لحن شاعرانه»، «نمادپردازی» و «منحنی عاطفی»؛ همچنین وی، برخی آراء محققان پیش از خود را نیز اخذ کرده و آن را به عنوان یکی از مولفه‌های نظریة خود، گسترش داده است؛ مانند نظریة «هم‌پیوندی عینی» که در اصل، تی‌اس الیوت آن را در سال 1946 برای نخستین بار مطرح کرد. مقالة پیشِ‌رو، به دنبال بررسی و تحلیل داستان سلوک از محمود دولت‌آبادی برمبنای نظریة داستان غنایی بالدشویلر است. در مطالعة حاضر، این سوال مطرح است که وجود چه عناصر و مولفه‌هایی در این اثر باعث شده که یک رمان ِمدرنِ غنایی محسوب شود. نتایج حاکی از آن است که می‌توان سلوک را یکی از بهترین نمونه‌های رمان غنایی محسوب کرد؛ زیرا مهمترین ویژگی‌های داستان غنایی که در نظریة بالدشویلر مطرح شده، مانند نماد‌پردازی، لحن شاعرانه، منحنی عاطفی، هم‌پیوندی عینی، فرجام گشوده، پیرنگ نامتعارف، روایت غیر خطی، تنهایی و بیگانگی شخصیت‌ها، با کیفیت و کمیّت قابل ملاحظه در این اثر به‌کار رفته است.

واژگان کلیدی: داستان غنایی ، سلوک ،محمود دولت‌آبادی، آیلین بالدشویلر

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The study of lyric elements in solook novel according to Eileen Baldeshweiler theory

نویسندگان [English]

  • Mina Keshavarz Rezvan 1
  • Ebrahim Ranjbar 2
  • Sakive Rasmi 2
  • Mohammad Khakpour 2
1 tabriz university
2 Tabriz university
چکیده [English]

The study of lyric novel as a subdivision of lyric literature is considered as a new field of study in story criticism that its history goes back to recent decades when it was Eileen Baldeshweiler, who used the topic of lyric story in her essay (1969) for the first time and for some stories that contain the especial elements of lyric novel. After that, some other eminent scholars such as Ralph freeman and Jonathan culler have expanded the horizons of this study and thus today there are some more exact and scientific criteria for the ones who are interested in studying the domain of lyric novel. Baldeshweiler,s theory actually is specific to lyric short story but the principles and elements that she offered and depicted, can be used to novels too. Her theory includes some original main components such as poetic tone of the story, using repetitive symbols in story and emotional flux however she has taken some elements from the previous scholars, views and developed them into a component of lyric story. The component of objective correlative can be mentioned for an example. The given component has been originally raised by T.S Eliot for the first time in 1946.

Based on what was said, the present essay is going to study the novel of solook by Mahmoud dowlat Abadi on based on Baldeshweiler,s theory of lyric story. In the present study, this question was answered: what elements and factors have characterized the solook novel as a modern lyric story?

The results show that solook can be considered as one of the best examples of lyric novel in Persian literature because the most important features of lyric story raised in Baldeshweiler,s such as poetic tone, symbolism and emotional flux are found in it with high frequency and considerable quality.

Key words: lyric novel. Solook. Mahmoud dowlat Abadi .Eileen Baldeshweiler

کلیدواژه‌ها [English]

  • : lyric novel
  • Solook
  • Mahmoud dowlat Abadi
  • Eileen Baldeshweiler
احمدی، بابک.(1377). معمای مدرنیته، چاپ پنجم، تهران: مرکز.
اسحاقیان، جواد.( 1382). «رگه­های مدرنیسم بر مرمر سلوک»، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مهر ماه، صص 85-75.
الیوت، تی اس.(1375). برگزیده آثار در قلمرو نقدادبی، ترجمه محمد دامادی، تهران: ناشر.
بخشی، مریم، تشکری، منوچهر و قاسمی­پور، قدرت.(1396). «مصادیق پیرنگ فرمالیستی در داستان­های کوتاه فارسی»، متن پژوهی، سال بیست و یکم، شمارة هفتاد و دوم، تابستان. صص 116-87.
بهمن، کاوه.(1373). رمان نو در غیاب انسان، تهران: حوزة هنری  تبلیغات اسلامی.
پاینده، حسین.(1391).داستان کوتاه در ایران، جلد دوم، چاپ دوم، تهران: نیلوفر.
تسلیمی، علی.(1393). گزاره­هایی در ادبیات معاصر(داستان)، تهران:اختران.
حسینی، سید حسن.(1384). «نماد در کلام و تصویر»، شعر، شمارة چهل و پنجم، صص 27-23.
دولت آبادی، محمود.(1393). سلوک، تهران: چشمه.
دماوندی، جعفر و جعفری کمانگر، فاطمه.(1391). «رمان روایتی دیگرگونه و دیر­یاب»، فصلنامة متن پژوهی، شماره پنجاه و سوم، پاییز، صص 156-133.
سمیعی گیلانی، احمد.(1386). «مضمون، مایة غالب و نماد»، نامة فرهنگستان9/2، شمارة سی و چهارم، صص59-50.
شمیسا، سیروس.(1386). انواع ادبی، چاپ سوم،تهران: میترا.
عزیزی­نیک، نادره.(1382)، «سلوک نویسنده یا افول او( جلسة نقد رمان سلوک)»، ادبیات داستانی، سال یازدهم، شمارة هفتاد و چهارم، آذر. صص 73-70.
غلامرضایی، محمد.( 1393).داستان­های غنایی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
قربانی، محمدرضا. (1373). نقد و تفسیر آثار محمود دولت­آبادی، تهران: آروین. 
کرم­پور، فرزانه، بهفر، مهری. (1384). نقدهایی بر ادبیات استانی معاصر ایران، تهران: هیرمند.
مرادی، حسین. (1392). «سلوک محمود دولت­آبادی در رمان سلوک»، فصلنامة تخصصی زبان و ادبیات فارسی، شمارة پانزدهم، بهار، صص 60-43.
میر عابدینی، حسن.(1396). صد سال داستان نویسی ایران، چاپ چهاردهم، تهران: چشمه.