2
دانشآموختهی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه نیشابور
چکیده
این مقاله با بهره جُستن از نظریات روایتشناسی ساختارگرا به بررسی راویان مجموعه داستانهای سیمین دانشور از حیث دو ویژگی شنودپذیری و اعتبار میپردازد. نتایج نشان میدهد که پس ازتجربهی حضور مداخلهگرانهی راوی در آتش خاموش (1327)، دانشور در شهری چون بهشت (1340) تلاش دارد تا با محدود کردنِ دایرهی روایت به نظرگاهِ یک شخصیت محوری، تا حدّ ممکن از اظهارنظرهای صریح راوی پرهیز کند. در به کی سلام کنم؟ (1359) دیدگاههای نویسنده عمدتاً از طریق اظهارنظرهای غیرمستقیم و آیرونیک راوی، موضعگیری تلویحی وی نسبت به راوی همداستانِ نامعتبر، و گاه از طریق شخصیتهای ثانویهی معتبر انعکاس مییابند. در آخرین اثر دانشور - انتخاب (1386)- با ظهورِ گرایشهای پسامدرنیستی، مداخلهگریهای مستقیم راوی مجدداً افزایش مییابند؛ ولی اینبار این بار هدف از آنها عمدتاً افشای برساختگی اثر و در هم شکستن پیشفرضهای رئالیستی نسبت به واقعیت داستانی است.