پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیادبیات پارسی معاصر2383-05495320151023.قدرت و ژانرهای ادبی (نگاهی تبارشناسانه به پیدایش داستانهای جنایی/ کارآگاهی در دورۀ معاصر)1192199FAعیسی امن خانیاستادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گلستانمعصومه زواریانپژوهشگر پژوهشگاه علوم انتظامی و مطالعات اجتماعی و مترجمJournal Article20151024.ژانر جنایی/کارآگاهی یکی از ژانرهای ادبی­ای است که می­توان پیدایش آن را به گفتمان مدرن نسبت داده، از ارتباط این دو با یکدیگر سخن گفت چرا که میان عناصر اصلی داستان­های جنایی/کارآگاهی (کارآگاه، توجه به جزئیات و ...) با گفتمان مدرن و نظام معرفت شناسی آن ، تجربه­گرایی (پوزیتیویسم)، ارتباط معناداری وجود دارد تا آنجا که می­توان این ژانر ادبی و عناصر آن را انعکاس دهندۀ گفتمان مدرن و نظام معرفت شناختی آن ، تجربه­گرایی ، دانست. <br />اما نباید ارتباط این دو (ژانر جنایی/کارآگاهی و گفتمان مدرن و نظام معرفت شناختی آن یعنی تجربه­گرایی ) را ارتباطی یکسویه دانست؛ اگر با دیدی تبارشناسانه به ارتباط این دو بنگریم، خواهیم دید که ژانر جنایی/کارآگاهی ـ که خود محصول مدرنیته و نظام معرفت شناسی آن است ـ با القاء این باور که تنها راه رسیدن به حقیقت (شناسایی مجرم) استفاده و کاربست روش­های تجربه­گرایی است، به طرد سایر نظام­های معرفت شناختی رقیب پرداخته، سبب استیلا و سلطۀ گفتمان مدرن و نظام معرفت شناختی آن می شود. به تعبیری دیگر تبارشناسی ژانر جنایی/کارآگاهی خبر از پیوندی ناگسستنی میان قدرت و ژانرهای ادبی می­دهد.پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیادبیات پارسی معاصر2383-05495320151023.«تحلیل ساختاری شعر هزارة دوم آهوی کوهی»21442200FAغلامرضا پیروزدانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندراناحمد خلیلیدانش آموختة دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندرانJournal Article20150927. شعر «هزارة دوم آهوی کوهی» یکی از اشعار محمد­رضا شفیعی­کدکنی است که شاعر سعی کرده است در آن، با استفاده از زبان ادبی فاخر، تناسب محکمی میان صورت و محتوا ایجاد کند. اصولا شعر، یک نیاز درونی است که در زبان شکل می­گیرد و به فعلیت می­رسد. زبانی که از امکانات و عناصر خاصی بهره برده و به درجة هنری رسیده است. در سایة کاربست همین عناصر و امکانات است که ساختار شعر، شکل می­گیرد. بررسی ساختاری یک اثر ادبی به معنی بررسی مجموعة اجزا و عواملی است که کلّیت آن اثر را به وجود آورده است. در این مقاله با روشی تحلیلی - توصیفی به مولفه­های تکرار، انسجام و روایت در شعر «هزارة دوم آهوی کوهی» پرداخته شده است تا نقش روابط موجود بر عناصر ساختاری این شعر که دلالت کلّی این شعر را ساخته­اند، تبیین و از این طریق مهم­ترین ویژگی­های ساختاری این شعر نشان داده شود. نتیجة پژوهش بیانگر این است که شاعر با کمک گرفتن از این اصول، زبان شعری خود را از زبان عادی متمایز ساخته و با استفاده از این تمهیدات زیباشناختی، وحدت خاصی میان صورت و محتوای شعر برقرار ساخته است. راز مقبولیت شعر «هزارة دوم آهوی کوهی» در استفادة بجا و مناسب از همین روابط ساختاری در کلیّت شعر است.پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیادبیات پارسی معاصر2383-05495320151023.«جامعهشناسی رمان خالهبازی از بلقیس سلیمانی بر مبنای نظریّۀ "پییر بوردیو"»45652201FAمهدی خادمی کولاییاستادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه پیام نورمجید سرمدیاستادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه پیام نورفاطمه زمانی کارمزدیدانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه پیام نورJournal Article20150929.. بازخوانی آثار ادبی با رویکردهای تازه به پویایی فضای جامعۀ ادبی می­انجامد. نقد جامعه­شناسی در عرصۀ ادبیّات، به بررسی تأثیر متقابل ادبیّات و جامعه بر یکدیگر می­پردازد و با تحلیل این تأثیر و تأثّرها، راهی نوین در برابر کسانی قرار می­دهد که دغدغۀ اصلی ذهن آن­ها شناخت انسان و جامعۀ جدید انسانی است. نگرش جامعه­شناسانه به رمان با رویکرد جامعه­شناسی زنان، منظری نسبتاً نوپدید است که از قابلیّت وگنجایی چشم­گیری برای بحثهای نوین و جذّاب در این زمینه برخوردار است. نگارندگان از این نظرگاه و با تکیه بر دیدگاه­های «پی­یر بوردیو»، نظریّه­پرداز و منتقد فرانسوی، به بررسی رمان <strong><em>خاله­بازی</em></strong> از بلقیس سلیمانی پرداخته­اند. سلیمانی در این رمان با نگاهی واقع­گرایانه و در عین حال انتقادی به مسایل اجتماعی و فرهنگی ایران، خصوصاً وضعیّت زنان در دهۀ شصت و قبل از آن می­پردازد. روش تحقیق این مقاله، توصیفی - تحلیلی و بهره­ور از دیدگاه جامعه­شناسی بر پایۀ مکتب انتقادی پی­یر بوردیو است. در رابطۀ دیالکتیکیِ عاملیّت و ساختارِ بوردیو در کنشِ افراد این داستان، بیشتر بازتولید ساختارهای ثابت فرهنگی وجود دارد؛ امّا در پایان رمان، شاهد تولید ساختاری جدید از سوی یکی از شخصیّت­های اصلی آن هستیم. همچنین مفاهیم بازتاب یافته در رمان <strong><em>خاله­بازی</em></strong> ناظر بر آن است که نویسندۀ آن – خواسته یا ناخواسته - با نگاهی به جامعه در بستر اسطوره­ای، تاریخی، پیشامدرن، مدرن و پسامدرن و مقایسۀ ضمنی آنها با یکدیگر، رابطۀ دیالکتیکی عاملیّت و ساختار بوردیو را تأیید میکند.پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیادبیات پارسی معاصر2383-05495320151206.«تحلیل نشانهشناختی گفتگو در فیلمنامة داستانی دوازده رخ هوشنگ گلشیری»68872202FAمحمدعلی خزانه دارلودانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان،فائقه عبدالهیاندانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلانJournal Article20150917.به رغم اهمیت فیلمنامة داستانی و توجه پژوهشگران ادبی بر اولویت آن و خواندن آن همچون گونهای از داستان روایی، این عرصه کمتر مورد نقد و تحلیل علمی قرار گرفته است. این مقاله بر آن است تا با توجه به جنبههای کاربردی نظریات گردآوری شدة کر الام در نشانهشناسی متن با تمرکز بر عنصر گفتگو و عوامل بافتی بیش از عرصههای دیگر در آن و بررسی اصولی چون؛ نظام نشانهای فرا زبان (رمزگان مشترک، لهجة فردی، محدودیت زبان)، جهتگیری اشارهای، صنایع بلاغی، تضمین دریافت و اصول مکالمه گرایس به تحلیل نشانهشناختی فیلمنامة داستانی دوازده رخ هوشنگ گلشیری بپردازد. داشتن نقش محوری کارکردهای نشانهای گفتگو در این فیلمنامه آن را به اثری حائز اهمیت برای بررسیهای نشانهشناختی اشاره شده تبدیل کرده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد شخصیت آقاجان در گفتگو با سایر شخصیتهای فیلمنامه علیرغم حضور فعالانه در گفتگو و درک شنونده و موقعیت گفتگوها (جهتگیریهای اشارهای) با زمینهسازی برای ایجاد نظام فرازبان با دو زیر مجموعة رمزگان و محدودیت زبان، نقض اصول مکالمه گرایس در چهار زمینة کمیت، کیفیت، ارتباط و شیوه، استفاده از صنایع بلاغی در چهار مورد (: این رانندة احمق، رستم، پیران و گم شدن)، بر آن است تا نشان دهد که چگونه با آشکارا ناقص کردن یا ناکامل بودن گفتار خود به بیش از آنچه گفته است نظر دارد ولی شخصیتهای دیگر نمیتوانند معنایی را که در ظاهر کلمات او وجود ندارد درک کنند.پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیادبیات پارسی معاصر2383-05495320151206.بررسیِ مؤلفههای زمانِ روایی در رمان «جزیرة سرگردانی» و «ساربان سرگردان» سیمین دانشور891112203FAجلیل شاکریاستادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ولی عصر رفسنجان0000-0003-3389-5843سعید رمشکیکارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ولی عصر رفسنجانJournal Article20150821. زمان روایی یا به تعبیر ژِرار ژِنت زمان داستانی، در انتقال مفاهیم، شخصیّت­پردازی و توصیف نقشی غیر قابل انکار دارد. استفادة از مؤلفههای زمان روایی و لایه­های مختلف زمان، از بارزترین ویژگی­های رمان دو جلدی سیمین دانشور به شمار می­رود. در این پژوهش، نویسندگان با روش استقرایی، مؤلفه­های زمان روایی را در سه مقولۀ نظم، تَداوم و بَسامد در رمان دو جلدی «جزیرة سرگردانی» و «ساربان سرگردان» سیمین دانشور مورد بحث و بررسی قرار داده­اند. تحلیل این دو رمان، نشان میدهد که زمانِ کرنولوژیک جاری در کل اثر، حوادث و اتفاقات حدود چهار سال زندگی اشخاص رمان را دربرمیگیرد. گذشتهنگری به عنوان وجهِ غالب داستان، ابزار اصلی سبک روایی نویسنده بهشمار میرود که در این بین گذشتهنگری درونی، با مرور ذهنیِ خاطرات شخصیّتهای اصلی، اغلب برای ترسیم روابط بین شخصیّتها و کُنش فردی و اجتماعیشان استفاده شده است. زمانپریشی آیندهنگر گرچه سهم اندکی در دو رمان مذکور دارد اما تصویرگر آشفتگیهای روحی و دغدغههای شخصّیتهای داستان است. شتاب مثبت که اصلیترین مؤلفۀ آن در داستانها، گفتگو است، دانشور از آن به بهترین شکل برای نشان دادن حالات درونی شخصیّتها استفاده میکند. بسامد مفرد، دیگر عنصر روایی غالب در رمان است که منجر به شتاب مثبت شده است. بسامد مکرر و بسامد بازگو نیز برای تأکید بر عادات و ویژگیهای شخصیّتی در دست نویسنده است.
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیادبیات پارسی معاصر2383-05495320151206.خوانشی بومگرایانه از داستان کوتاه «درخت گلابی» نوشتهی گلی ترقی1131272205FAنوذر نیازیاستادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه لرستانJournal Article20150906.«درخت گلابی»، داستانی که داریوش مهرجویی آن را به پردهی سینما برد، از بهترین داستانهای گُلی ترقی نویسندهی تأثیرگذار معاصر ایرانی است. شخصیت اصلی داستان که خود را نویسنده و فیلسوف قلمداد میکند چهل سال را بیوقفه به فعالیت علمی و سیاسی محض پرداخته و با اینکه شهرتی برای خود به دست آورده است، اکنون چشمهی خلاقیتاش خشکیده و با حالتی سرخورده و نگران به باغ دماوند کودکیاش پناه آورده تا، شاید در خلوت و آرامش آن باغ زیبا بتواند آخرین کتابش را بنویسد. نویسنده در این داستان، با برجستهسازی نقش درخت گلابی به عنوان نماد طبیعت و تأثیر آن بر روان و اندیشۀ شخصیت اصلی، با نگرشی بومگرایانه سعی در بازتعریف طبیعت و رابطه انسان با آن دارد. نقدهای موجود از داستان بیشتر تکیه بر جنبههای محض فلسفی و روانکاوانۀ آن دارند، درحالیکه واکنشها، حساسیتها و درکی که نویسنده نسبت به طبیعت و محیط طبیعی نشان میدهد، تاکنون در کانون توجه قرار نگرفته است. بنابراین، خوانشی بومگرایانه Ecocritical)) از داستان میتواند لایۀ دیگری از معناهای نقب نزدهی متن را بنمایاند