پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیادبیات پارسی معاصر2383-05496120160620.بررسی عنصرهای کارناوالی رمانهای نوجوان ایرانی، بر اساس نظریهی میخائیل باختین1232439FAفرزانه آقاپوردانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شیرازسعید حسامپوردانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شیرازJournal Article20160408.هدف پژوهش حاضر، تحلیل رمانهای نوجوان ایرانی، در چارچوب نظریهی کارناوال باختین است. «امپراطور کلمات»، «هستی» و «دخترهی خلوچل» بهدلیل داشتن کنش و فضای کارناوالی، بهصورت هدفمند از میان رمانهای نوجوان ایرانی انتخاب شدند. بهدلیل اهمیت توانمندسازی نوجوان و پرورش صدای متمایزش، پرداختن به این نظریه ضروری است. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد توصیفیتحلیلی است. براساس یافتهها، «امپراطور کلمات» با پدیدآوردن فضایی کارناوالی، اقتدار بزرگسال را میشکند و نوجوان را توانمند میکند. نوجوانان با درنوردیدن مرزها، نژادها و طبقههای مختلف را کنار هم قرار میدهند، اما مرزهای آهنین هنجارها، شکستنی نیستند و نه تنها نوجوانان که بزرگسالان را نیز محدود میکنند. در «هستی»، کنشهای هنجارشکنانهی نوجوان، در جامعهای که نوجوانان ستمدیدهاند، رسمیت و قدرت بزرگسالان را خدشهدار میکند. هنجارشکنی نوجوان، معطوف به قانونهای خانه و جامعه و در زمینهی جنسیت، دگرپوشی و گزینش هویت مردانه برای رسیدن به هویت زنانه در جامعهی مردسالار اتفاق میافتد. در «دخترهی خلوچل»، طنز کارناوالی، قدرت مردانه را به نفع زنان رنجکشیده به سخره میگیرد. جنون نوجوان، زبانش را بیپرواتر و کنشهایش را کارناوالیتر میکند، اما تمسخر، تنها شکست هنجارها را یادآور میشود و تغییر دیگری در مناسبتهای جامعهی مردسالار به وجود نمیآورد. در نگاهی مقایسهای، هنجارشکنی نوجوان در «هستی»، نتیجهبخشتر بوده است.https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_2439_1fe70d8ce6b13f7ba3bd328b8684c056.pdfپژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیادبیات پارسی معاصر2383-05496120160620.نقد روانکاوانۀ باورها و کنشهای عامیانه در مجموعه داستان عزاداران بیل غلامحسین ساعدی25502440FAمحمدرضا صالحی مازندرانیاستادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز،نسرین گبانچیکارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهوازJournal Article20160310.دانش روانکاوی بیش از یک سده مورد توجه همگان واقع شده است. <em>فروید</em>(<em>Sigmund Freud</em>، 1939- 1856) بنیان­گذار مکتب روان­شناسی پایه­های این علم را برافراشت و شاگردانش به اصلاح و بالندگی آن پرداختند. روان­کاوی شخصیت­ها یکی از جنبه­های بارز داستان­های ساعدی است که در آن آموزه­های روان­شناسانی چون فروید، <em>یونگ</em><strong>(</strong><em>Carl Gustavo Jung</em>، 1961- 1875) و <em>آدلر</em>(<em>Adler</em>، 1937- 1870) بیش از دیگران نمود می­یابد. شیوه­های روان­کاوی شخصیت­ها در مجموعه داستان عزاداران بیل، گاهی به صورت فراگیر و گاهی نیز به صورت نمادین به کار رفته است؛ فراگیر از آن جهت که بر درون­مایۀ این مجموعه اثر نهاده است. نمادین از آن جهت که گاهی خواستار معنایی فرا­واقعی است. در این پژوهش تلاش بر آن است که چگونگی تأثیر و به کارگیری این اندیشه­های روان­شناسی بر مجموعه داستان «عزاداران بیل»، به روشی تحلیلی واکاوی گردد. این مقاله افزون بر بررسی عناصری چون منش­ها و کنش­های روانی شخصیت­ها که در هماورزی با یکدیگر هستند، باورها، کنش­های عامیانه و خرافات را که در روان­شناسی جمعی مطرح می­شوند، تحلیل می­کند؛ هرچند این مقاله به این نتیجه رسیده که رویکردهای روانکاوانه­ در برخی از داستان­های این مجموعه بیش از دیگری بوده است.https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_2440_681c3ca2baabfec25d5a0239a3e1fb50.pdfپژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیادبیات پارسی معاصر2383-05496120160620.از مخاطب خاص تا مخاطب عام (نگاهی جامعهشناسانه به تحول طیف مخاطبان ادبیات تعلیمی فارسی با تکیه بر مرصاد العباد و کتاب احمد)51792441FAمنا علی مددیاستادیار گروه زبان و ادلبیات فارسی، دانشگاه گنبد کاووسJournal Article20160420.با تأمل در آثار تعلیمی فارسی میتوان دریافت که در اکثر این آثار نوعی دستهبندی در طیف مخاطبان دیده میشود؛ دستهای از آثار فقط خطاب به پادشاهان و شاهزادگان نوشته شدهاند و دستهای خطاب به وزرا یا مردم عادی. در برخی دیگر از آثار تعلیمی نیز نویسنده هر فصل از کتاب خود را به آموزش مطلبی به گروهی از مردم اختصاص داده است؛ مثل آنچه در باب پنجم مرصادالعباد مشاهده می­شود. این درحالی است که در آثار تعلیمی پس از مشروطه، از جمله کتاب احمد، این مرزبندی میان مخاطبان از میان برداشته شده و این آثار خطاب به عموم مردم جامعه نوشته شده­اند.نویسندۀ این مقاله بر آن است که میان ساختار سلسلهمراتبی جامعۀ سنتی ایران با این تقسیمبندی در طیف مخاطبان ادبیات تعلیمی ارتباط معناداری وجود دارد. در واقع همانگونه که جامعه ایران به طبقات مختلفی از پادشاهان، زمینداران و زارعان تقسیم میشده است، مخاطبان ادبیات تعلیمی نیز به گروههای مختلفی تقسیم میشدند و به هر گروه متناسب با جایگاه اجتماعی آنها تعلیم خاصی داده میشد. اما همزمان با تحولات فکری انقلاب مشروطه، با باور به برابری مردم جامعه و در نهایت الغای رسم تیولداری در نخستین قانون اساسی، ادبیات تعلیمی نیز ساختار سلسلهمراتبی خود را از دست داد و آثار تعلیمی خطاب به مخاطبان عام نوشته شدند.
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_2441_9579a33afcdc4ec8312585edfb92b5eb.pdfپژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیادبیات پارسی معاصر2383-05496120160620.بررسی شگردهای انتقادی در شعر پروین اعتصامی811072442FAمریم محمودی نوسردکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه مازندرانJournal Article20160407.پروین اعتصامی(1320-1285ش)، از شاعران برجستهی دورهی رضاشاهی محسوب میگردد؛ عصری که غلبهی نظام سانسور و فشار اختناق حاکم بر آن، امکان طرح مستقیم اندیشههای اجتماعی و بیان نقدهای سیاسی را بهشدّت سرکوب نمود. امّا پروین، با استفاده از شیوهای خاص و با تکیه بر خلاقیّت هنری و استعداد شاعری خویش به سبکی ویژه در نقد دست یافت که ضمن گریز از فشارهای موجود، آزادی او را نیز در جهان شعری به دنبال داشته است. استفاده از شگردهایی چون مناظرهپردازی، تمثیلسازی، بهرهگیری از طنز و گسستهسرایی و... و نیز ویژگیهای مختلف ساختاری در بافت شعری، امکانات جالبی در حوزهی نقد سیاسی و اجتماعی در اختیار او نهاده است. در نتیجه انتخاب راهکارهایی برای آفرینش متنی چند بعدی و لایهلایه، به طرح غیرمستقیم نقد و نظرات سیاسی و اجتماعی او منجر شده است تا با ایجاد نوعی خودسانسوری که در مورد اعتصامی بیشتر به رویکردی اعتلایافته و زیرکانه قابل تعبیر است، بعد هنری شعرهایش را نیز تقویت نماید. بدینترتیب مقالهی حاضر با هدف تحلیل جوانب مختلف این موضوع و بررسی شیوههای انتقادی پروین، نقد شعر او را با تکیه بر شیوهای تحلیلی- آماری در دستور کار قرار داده است. https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_2442_7306e0d5ffa6720467cfbaa6f528ddc9.pdfپژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیادبیات پارسی معاصر2383-05496120160521.روایتهای پسامدرن و نابسندگی دلالتهای بصری الگوهای ارتباط روایی1091333081..FAپارسا یعقوبی جنبه سراییدانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کردستان0000-0001-6017-924xJournal Article20160209.<strong>آنچه در قالب مبانی یا الگوهای توصیف، تبیین و تحلیل متنهای ادبی وجود دارد، بر آمده از وجوه مشترکیست که محققان پس از مطالعه متنهای ادبی متنوع بدان دست مییابند. سپس این الگوها از یک سو مبنایی برای معرفی متنهای پیش از خود و از سویی دیگر معیاری برای سنجش متنهایی است که الگوها بر شکلگیری آنها اثر گذاشته است. برغم تناسبی که میان الگوهای مذکور با متون برسازنده یا برساخته شدۀ آنها به چشم میخورد، این الگوها به هنگام مواجهه با متنهایی با ساختار یا فضای تعاملی متفاوت، نیازمند بازخوانی و بازسازی است. یکی از این موارد الگوهای ارتباط رواییِ رایج است که برغم تنوع مکاتب روایی و الگوهای پیشنهادی آنها، سطح بصری همگی حاوی نوعی مولف­محوری، مرکزگرایی و مرزبندی قطعی بوده؛ در تبیین و نمایش روایتهای پسامدرن عاجز مینمایند. در این نوشتار ضمن معرفی زمینهها، مبانی و شکلهای الگوهای ارتباط روایی رایج، نابسندگی دلالت­های بصری آنها در مواجهه با روایتهای پسامدرن نشان داده خواهد شد. در نهایت الگویی ارتباطی در قالب نمودار پیشنهاد شده؛ که بزعم نگارنده میتواند فضای تعاملی همه روایتهای موجود را به نمایش در آورد. </strong>https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_3081_9c584fa14237b048d60b0ad24af893d1.pdfپژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیادبیات پارسی معاصر2383-05496120160521.تحلیل مقایسهای دو رمان سمفونی مردگان و خانۀ ادریسیها با تأکید بر مضامین اجتماعی1351563157<p>.</p>.....FAحسن چاودانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرسحسینعلی قبادیاستاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرسسعید بزرگ بیگدلیدانشیاز زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرسمصطفی گرجیاستاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نورJournal Article20160403تزلزل بنیاد خانواده ایرانی در دورۀ معاصر، موضوعی است که توجه نویسندگان رمان ایرانی را به خود جلب کرده است. این مقاله، این موضوع را با رویکردی تطبیقی پی میگیرد و به مقایسه دو رمان «سمفونی مردگان» اثر عباس معروفی و «خانۀ ادریسیها» اثر غزاله علیزاده میپردازد و سیر متلاشی شدن خانوادههای ایرانی را به عنوان پدیدهای فراگیر و اجتماعی بررسی و تحلیل میکند. مرور اجمالی بر بسیاری از رمانهای معاصر فارسی نشان میدهد که تعداد زیادی از آنها به مسأله خانواده توجه نشان دادهاند و آن را به عنوان یک مضمون اجتماعی و واقعیتی بزرگ متأثر از فرایند تجدّدزدگی در صدر عنایت خود قرار دادهاند. و تدقیق در این دو رمان نشانگر آن است که نویسندگان این دو اثر، در زمانی متفاوت (یکی دهۀ شصت و دیگری دهۀ هفتاد) به ارائه آن میپردازند. در این مقاله، ضمن نقد دو رمان با شیوه تحلیلی ـ توصیفی مضمون اجتماعی خانواده و تحولات آن به عنوان عنصر مهم درونمایه داستان به صورت مقایسهای تحلیل و بررسی شده است. یافتۀ مقاله حاکی از این است که رمان علیزاده در طرح مسئله و پردازش زوایا، طرح و روایت داستانی همچون اثر معروفی با تفاوتهایی در پرداختن مضمون اجتماعی موفق بوده است. زیرا علاوه بر اشتراک در مضمونمحور بودن و پیام مسلط اجتماعی این دو اثر، میتوان به تعدّد پژوهشهای علمی و نقدهایی که درباره آنها و به ویژه در قالب پایاننامههای دانشگاهی و مقالات علمی وجود دارد نیز استناد کرد.https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_3157_9b5637c2e7caf11f868395e669e43a92.pdf