با آنکه ریشههای ادبیات پایداری در ایران به پیش از اسلام بازمیگردد، آثار تولید شده در این زمینه در دوران معاصر؛ از نظر کثرت، کیفیّت و اقبال مخاطبان، قابل مقایسه با ادوار پیشین نیست. از این رو ضرورت دارد ادبیات پایداری به عنوان بخش مهمّی از ادبیات امروز ایران بررسی شده، مؤلّفهها، فرصتها و چالشهای پیش روی آن بازشناسی شود. لذا این پژوهش ضمن واکاوی مؤلّفهها و ارائة تعریفی جامع و مانع از ادبیات پایداری و طبقهبندی انواع مختلف و متفاوت آن، میکوشد مهمترین فرصتها و چالشهای این شاخه از ادبیات در ایران را، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی مورد بازشناسی، بررسی و تحلیل قرار دهد. بر اساس یافتههای این تحقیق، مؤلّفة اصلی ادبیات پایداری- به منزلة یک مقولة ماهیّتاً مضمونی- توجّه به عنصر «ستیز با» یا «تاب آوری در برابرِ» هر نوع اعمال قدرت نامشروع؛ لوازم و عوارض آن است. مهمترین چالشهای ادبیات پایداری نیز، تشتّت در تعریف، فقدان نظریّه پردازی، شعاری، سفارشی و دولتی شدن و مهمترین فرصتهای آن، همسویی بدنة اصلی ادبیات پایداری با گفتمان انقلاب و سیاستهای کلان نظام، حمایتهای مادی و معنوی نهادهای حاکمیتی، برخورداری از پشتوانههای فرهنگی چندین هزارساله؛ اعمّ از اساطیر، تاریخ پر از جنگ و استبداد و همچنین مذهب انقلابی تشیّعاست.