@article { author = {., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {1-20}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5399}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {نخستین واکاوی‌ انتقادی گروهی از بزرگ‌ترین ادبای معاصر ایران دربارۀ یکی از مهم‌ترین متون کهن}, abstract_fa = {تلاش و مساعی بزرگان و صاحب نظرانی چون محمد قزوینی، علی اکبر دهخدا، سید حسن تقی­زاده و مجتبی مینوی جهت معرّفی، تصحیح، شرح و نقد آثار ادبی گذشته از مهمترین پایه­های نقد ادبی معاصر است. در این میان چهرۀ مجتبی مینوی را می­توان علاوه بر آثار منتشر شده، از طریق واکاوی یادداشت­ها و مکاتبات ارزشمند و علمی او با بزرگان فرهنگ و ادب ایران و جهان، شناسایی و معرّفی کرد. این مقاله به بیان حواشی و یادداشت­های مینوی بر مقدمه­ای می­پردازد که تقی­زاده بر دیوان اشعار ناصرخسرو، چاپ سید نصرالله تقوی، نوشته است. مینوی طی مکاتباتی که با قزوینی داشت تلاش کرد تا از دانش و فضل او در تنظیم تعلیقات دیوان ناصر خسرو مدد بگیرد. بخش اعظم یادداشت­ها و تقریظات ارزشمند او که از طریق مکاتبه به دستش رسیده بود با ذکر مأخذ در تعلیقات دیوان ناصرخسرو وارد کرد.}, keywords_fa = {مینوی,قزوینی,ناصرخسرو,مکاتبات}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5399.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5399_dc819ff49fac478809af55833a136d61.pdf} } @article { author = {., . and ., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {21-39}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5400}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {روایت درخت گلابی، ترجمان امکان امید}, abstract_fa = {داستان "درخت گلابی" به واسطۀ راویانی که هر یک بر اساس دریافت خود از جهان پیرامون به ارائۀ آن می‌پردازند، روایاتی متفاوت و گاه متناقض از جهان - از پذیرش واقعیت انضمامی تا فراهم نمودن بستری برای اندیشیدن انتقادی - به مخاطب ارائه می‌دهد. در خوانش‌های ارائه شده از داستانِ "درخت گلابی"، پرداختنِ صرف به روایت محوری راوی، منجر به نقد فردگرایانه و روان‌شناسانۀ متن و قرار گرفتن مسائل اجتماعی در ساحتی فردی شده است. در خوانش حاضر سعی بر آن است تا با توجه به درهم‌تنیدگی روایات و در نظر داشتن روایت درخت گلابی در تقابل با سایر روایات به مثابۀ روایت محوری، وضعیت فرهنگی – اجتماعی به تصویر کشیده شده، مورد بررسی و نقد قرار گیرد. این نگاه به متن، در واقع فراخواندنِ مخاطب به تأمل در نحوۀ روایت جهان توسط شخصیت‌ها و کنش و واکنش آنها نسبت به واقعیت القایی و در نتیجه چگونگی بازتفسیر آن است.}, keywords_fa = {جامعۀ تولیدمحور,سلطۀ فرهنگی,مصرف,شیء زدگی,درخت گلابی}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5400.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5400_9bc69fa355717d5471294dea06c1e02f.pdf} } @article { author = {Albughobaish, Abdullah}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {41-65}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5401}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {مکتب نقدبنیاد در مطالعات ادبیات تطبیقی؛ مبانی نظری و الگوهای روش‌شناختی}, abstract_fa = {مطالعات تطبیقی ادبیات به مثابة یک حوزة معرفتی پویا، رویکردها و الگوهای روش‌شناختی متعددی را به دست داده‌است. معرفی این الگوها ضمن آنکه سبب‌ساز روشمندی در پژوهش‌ها می‌شود، می‌تواند بستری را برای انجام مطالعاتی نوین و بسامان در این حوزه فراهم آورد. پژوهش پیش‌رو بر مبنای چنین انگاره‌ای، و با نگاهی توصیفی و تحلیل‌گرا، ابتدا اندیشه‌ها و آثار برخی از نظریه‌پردازان مکتب موسوم به آمریکایی را بازخوانی کرده، سپس، مبانی فکری و نظری و در پایان، چارچوب‌های روش‌شناختی پژوهش در این مکتب را استخراج کرده‌است. پژوهش حاضر بر آن است که هستة مرکزی مکتب یاد شده را نقد ادبی شکل می‌دهد؛ بر همین مبنا، اصطلاح مکتب «نقدبنیاد» برای آن پیشنهاد می‌شود. به پشتوانة اندیشة تحلیل‌مبنا و کل‌نگر این مکتب، می‌توان سه الگوی مطالعاتی را در این مکتب بازشناخت که هر کدام چشم‌اندازهای وسیعی را فراروی محققان می‌گشایند. تأثیرپژوهی و نفوذکاوی تحلیل‌مبنا، آنالوژی و تشابه‌یابی و رویکرد فرا ادبی و میان‌رشته‌ای، رویکردهای سه‌گانه‌ای هستند که می‌توان آن­ها را از بطن نگرش‌های نظریه‌پردازان مکتب نقدبنیاد استنباط کرد. همچنین، براساس پژوهش حاضر، الگوی فرا ادبی و میان‌رشته‌ای به دو صورت اعمال شدنی است: مقایسة ادبیات در مقام یک نظام همبستة مستقل با دانش‌ها، هنرها و باورها و نیز کشف نقش‌آفرینی این سه حوزه در آفرینش متن ادبی؛ پژوهش حاضر کشف نقش‌آفرینی ادبیات در این سه گستره را به مثابة سومین رویکرد به رویکردهای دوگانة پیشگفته می‌افزاید.}, keywords_fa = {مطالعات تطبیقی ادبیات,مکتب نقدبنیاد,الگوهای روش‌شناختی,رنه ولک}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5401.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5401_f8934f4c7dad573e741476e407128f33.pdf} } @article { author = {., . and ., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {67-92}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5402}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {نگاهی انتقادی و آسیب‌شناسانه به پژوهش‌های اگزیستانسیالیسم‌محور در ایران}, abstract_fa = {آشنایی ایرانیان با اگزیستانسیالیسم ـ که یکی از مهمترین نحله­های فلسفی معاصر است ـ به سال­های آغازین قرن حاضر باز می­گردد. این نحلۀ فلسفی نیز مانند بسیاری دیگر از ایدئولوژی­های معاصر مورد توجه پژوهشگران معاصر قرار گرفت و الهام بخش آن­ها برای انجام پژوهش شد. توجه پژوهشگران ایرانی به این جریان فلسفی سه شکل عمده داشت: الف) برخی از پژوهشگران آثار ادبی فارسی را با آثاری چون تهوع و افسانۀ سیزیف تطبیق دادند ب) برخی دیگر برای یافتن مؤلفه­های اگزیستانسیالیسم به بررسی و حلاجی متون فارسی پرداختند و در نهایت پ) برخی دیگر نیز مدّعی خوانش/قرائت اگزیستانسیالیستی آثار فارسی شدند. با این حال و علی­رغم محاسن این پژوهش­ها، یک ضعف عمده دارند: تقلیل­گرایی مؤلفه­های اگزیستانسیالیسم. در پژوهش­های انجام شده توسط پژوهشگران ایرانی یا اگزیستانسیالیسم و مؤلفه­های آن چون آزادی، دلهره، انتخاب و... تقلیل داده می­شوند و یا اینکه آثار ادبی به گونه­ای(تقلیل­گرایانه) خوانده می­شوند که با مؤلفه­های اگزیستانسیالیستی سازگار شوند. به عنوان مثال پژوهشگران ایرانی با نادیده گرفتن بافتی که آثار ادبی در آن نوشته شده­اند، دلهرۀ موجود در شعر نیماـ که معلول فضای استبدادی ایران عصر پهلوی است ـ را از جنس دلهرۀ اگزیستانسیالیستی ـ که در بافتی دموکراتیک شکل گرفته است ـ دانسته­اند و یا اینکه شعر مولانا (از کجا آمده­ام آمدنم بهر چه بود/ به کجا می­روم آخر ننمایی وطنم) را بدون توجه به بافت عرفانی آن، شعری که وانهادگی اگزیستانسیالیستی در آن دیده می­شود، خوانده­اند.}, keywords_fa = {اگزیستانسیالیسم,پژوهش‌های ادبی معاصر,تقلیل‌گرایی,خوانش اگزیستانسیالیستی,بافت}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5402.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5402_7d2198daa9f65d31fe27a3ff80231556.pdf} } @article { author = {., . and ., . and ., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {93-114}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5403}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {مصرف‌گرایی و امکان تصمیم عقلانی: بررسی تطبیقی رمان نگران نباش مهسا محب‌علی و داستان «ای اند پی» جان آپدایک}, abstract_fa = {جان آپدایک (2009-1932) از داستان­نویسان معاصر آمریکایی است که داستان­های متعددی دربارة شهروندان طبقة متوسط در جامعة مصرف­گرای آمریکای معاصر نوشته شده است. حاصل توجه او به وضعیت این طبقه، داستان­هایی است که به مسائلی چون ارادۀ فردی و جمعی، اخلاق و مسؤولیت اجتماعی می­پردازند. یکی از نمونه­های این آثار داستان کوتاه «ای اند پی» است. رمان نگران نباش، اثر مهسا محب­علی،  که در سال 1387 به چاپ رسیده است، از لحاظ شرایط تصمیم­گیری، به ویژه انتخاب اخلاقی که منتج به تصمیم­گیری می­شود، با دنیایی که آپدایک در این داستان خلق کرده قابل مقایسه است. در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از آرای ماکس وبر دربارۀ عقلانیت و اخلاق، به تحلیل وضعیت اجتماعی و رفتار شخصیت­های این دو داستان پرداخته شود. این بررسی نشان می­دهد که چگونه آپدایک و محب­علی، دشواری تصمیم­گیری عقلانی و اخلاقی را در جامعۀ مصرف­گرا به تصویر کشیده­اند و نشان داده­اند که مصرف­گرایی، شخصیت­های داستانی را از ویژگی­هایی که به آن­ها توانایی تصمیم­گیری عقلانی و اخلاقی می­دهند، تهی می­کند و آن­ها را در وضعیتی معناباخته قرار می­دهد. }, keywords_fa = {آپدایک,ماکس وبر,تصمیم عقلانی,اخلاق,محب‌علی}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5403.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5403_a40a5fc55463a3c64bea4b256e9b9ff2.pdf} } @article { author = {., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {115-130}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5404}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {راوی نوجوان و شگردهای اعتمادپذیرکردن رویدادها در رمان دشتبان (با تکیه بر تفکّر و جهان‌بینی نوجوان)}, abstract_fa = {رمان دشتبان از جمله رمان­های موفّق دفاع مقدّس است که احمد دهقان آن را از زبان راوی اوّل شخص گزارش می­کند. آنچه تشخّص خاصی به سبک روایتی این داستان داده است، نحوۀ گزارش راوی از رویدادها و وقایع است که دهقان با برجسته ساختن راوی نوجوان، سعی داشته است فضا، مکان، وضع و حال مردم جنگ زده را نشان دهد و در این راه تمام تلاش خود را در اقناع روایت شنو به شیوه­های مختلف بکار بسته است. در این  مقاله به شیوۀ توصیفی - تحلیلی به روش­های اعتمادپذیرکردن روایت در این رمان و ارتباط آن با راوی اول شخص درون داستانی (راوی نوجوان) پرداخته شده است. راوی به شیوه­های مختلفی سعی در اقناع روایت شنو و اعتمادپذیر کردن رویدادها داشته است. این شیوه­ها عبارتند از: توصیف­های ریزبینانه از وقایع و رویدادها، تشکیک در روایت، ذکر و توصیف مکان و درگیر کردن روایت شنو با رخداد داستانی. ضمن اینکه نشان دادن لحن در نوشتار نیز از مشخّصه­های اصلی این روایت است که دهقان با تأکید بر راوی نوجوان و درون داستانی آن را نشان داده است. بی توجّهی نویسنده به جهان معرفتی نوجوان و برخی از ویژگی­های گریزناپذیر آن­ها، باعث شده است که باورپذیری گزارش­ها از زبان یک راوی نوجوان تا حدودی سخت باشد چرا که اقتضائات خاص نوجوان در بیان رخدادها، نادیده گرفته شده است. از یک سو، نویسنده تلاش کرده است که به شیوه­های مختلف، رویدادهای داستانی را باورپذیر و قابل اعتماد کند و از سوی دیگر با انتخاب راوی نوجوان، تا حدود زیادی از این هدف و خواسته دور شده است.}, keywords_fa = {روایت,راوی نوجوان,دشتبان,راوی قابل اعتماد}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5404.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5404_97cce8a5ad632c0a063601a2b6e708c1.pdf} } @article { author = {., . and ., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {131-153}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5405}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی مقایسه‌ای رویکرد شاعران معاصر به مظاهر شهر و زندگی شهری از مدرنیته تا پست‌مدرنیته}, abstract_fa = {با گسترش صنعت و تکنولوژی، ماهیت شهر و زندگی شهری همچون سایر جنبه‌های زندگی بشر دگرگون شد. شهر مدرن، از سویی نوید‌دهندۀ حیاتی‌ نوین با جاذبه‌های بی‌شمار، و از سوی دیگر پدیده‌ای بی‌ریشه و تشویش‌زا تلقی می‌شود. با گذر کمتر از یک سده و فراگیری اندیشۀ پست‌مدرن، شهرهایی فارغ از مرزبندی‌های مستحکم بنا شدند که در ادبیات معاصر، نقشی تعیین­کننده در بیان کیفیت فلسفۀ زندگی ایفا می­کنند. در ایران پس از مشروطه، زیست-جهان شهر نمود برجسته­ای در ادبیات داشته است؛ چه به صورت واکنشی و چه بازتابی از جهان امروز. جستار پیش رو در پی آن است که با بررسی مقایسه‌ای رویکرد شاعران معاصر ایران به مظاهر تمدن و زندگی شهری، جایگاه و نقش پدیدۀ شهر را در حرکت شعر معاصر از مدرنیسم به پست‌مدرنیسم آشکار سازد. نتایج بررسی‌ها از این قرار است که شاعران رمانتیک اولیه، تحوّل و گسست حاصل از تجدّد را برنتابیده و رویکردی تقابلی- نوستالژیک اتخاذ کرده­اند. این موضع در شعر شاعران پسین تعدیل می‌شود و زان‌پس مظاهر زندگی شهری، دستمایۀ معناپروری و انتقاد می‌شود. شاعران پست‌مدرن اما، با گذر چند دهه به حیات شهری خو کرده و آن را چون بخشی ناگزیر از زندگی‌ و گاه یگانه با خویش تلقی می‌کنند؛ بدین جهت شعر پست‌مدرن متأثر از نگرشی انتقادی-التزامی به زندگی شهری است.}, keywords_fa = {شهر,زندگی شهری,مدرنیته,رمانتی‌سیسم,پست‌مدرنیسم}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5405.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5405_d7f5a1374adf6405f4c53b31831c160f.pdf} } @article { author = {., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {155-173}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5406}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {«آرگو» در گفتمان ادبی نیمایوشیج}, abstract_fa = {«آرگو» یکی از کلمات کلیدی در گفتمان ادبی نیمایوشیج است. مفهومی که در آثار و تحلیل­های شاعران و منتقدان پس از او به «زبان عامیانه و محلی» ترجمه و تعبیر شده است. در حالی که این کلمه در پژوهش­های زبانشناسی براساس فرهنگ­های لغت فرانسوی و انگلیسی به معنای «زبان مخفی» آمده است؛ زبانی مختص گروهی خاص که دیگرانِ خارج از آن گروه از فهم آن عاجز و ناتوان­اند. این مقاله به شیوۀ توصیفی - تحلیلی در گام نخست نمونه­هایی از نظرات نیما در باب «آرگو» و مصادیقی از شعرهای وی را آورده و سپس برداشت­ها و دریافت­های شاعران و منتقدان ادبی پس از وی را از این اصطلاح تحلیل کرده و نشان داده که این دریافت­ها ناقص است. نتیجۀ دیگر این مقاله این است که آنچه نیمایوشیج به عنوان «آرگو» یادکرده نه صرفاً زبان عامیانه بلکه توجه به زبان مخفی و تمام جنبه­های فرهنگ عامیانه است که یکی از جلوه­های ­اساسی آن در نمایش­های عامیانه متجلی شده است. }, keywords_fa = {شعر معاصر,نیمایوشیج,آرگو,زبان مخفی,نمایش‌های عامیانه}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5406.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5406_df2abd34cf8e5876be15ae308ecf2bc1.pdf} } @article { author = {., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {175-210}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5407}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {زنانگی در غزل؛ تأملی در ویژگی‌ها و شاخصه‌های غزل زنانۀ معاصر}, abstract_fa = {حضور اندک شاعران زن در تاریخ شعر فارسی و موانع و مشکلات موجود در راه آن­ها برای نقش‌آفرینی در حوزه­های ادبی، باعث شده است که جنبه­های زندگی زنان در ادب فارسی، نمودها و نمونه­های چندانی نداشته باشد. بخش مهمّی از این مسأله را باید زاییدۀ ساختار فکری، فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعۀ ایران دانست که از دیرباز مجال چندانی برای حضور زنان در عرصۀ اجتماع و به تبع آن شعر و شاعری و نیز بیان عواطف و احساسات شخصی آنان نداده است. در روزگار پس از عصر مشروطه و همگام با تحولات رخ داده در دنیای معاصر به تدریج زمینه­ها و بسترهای لازم برای حضور هر چه بیشتر زنان در عرصۀ جامعه و به تبع آن ادبیات فراهم شد؛ به­طوری­که زنان در دهه­های اخیر حضور چشم­گیری در انتشار اشعار خود داشته­اند. در این پژوهش با روش تحلیلی – انتقادی، ضمن ارائۀ چشم­اندازی از شکل­گیری و تکامل غزل زنانه، سعی شده است با بررسی مجموعه­اشعار غزل­سرایان زن معاصر، ویژگی­ها و شاخصه­های اصلی غزل آنان در محورهای زبانی، تصویری، عاطفی، عشق­ورزی و... تحلیل و بررسی شود. یافته­های این پژوهش نشان می­دهد که گرچه برخی از شاعران زن معاصر، هنوز هم آن­چنان که باید و شاید، نتوانسته­اند خود را از سیطرۀ سنت­ها و حاکمیت تفکر مردسالار جدا کنند؛ امّا بسیاری از شاعران نسل جدید در دهه­های اخیر توانسته­اند با گذر از موانع و تابوهای روزگاران گذشته، لایه­های پنهان ذهن و ضمیر خود را به نمایش بگذارند و در زمینه­های زبانی، تصویری، محتوایی و... به هویتی قابل اعتنا دست یابند. آنان حتّی در حوزۀ بیان افکار و عواطف عاشقانه، که خطرخیزترین نقطۀ شعری آنان بوده است، به صراحت و جسارتی قابل توجه رسیده­اند که به­خوبی ساحت­های عشق­ورزی زنانه را به نمایش می­گذارد.}, keywords_fa = {غزل نو,غزل زنانه,عاطفه,عشق,زنانگی,معشوق}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5407.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5407_9ad4c4eb223f7eb08710e504b7d1df9a.pdf} } @article { author = {., . and ., . and ., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {211-231}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5408}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {گونه‌شناسی نوشتارهای مطبوعاتی زنان در دوره مشروطه}, abstract_fa = {مطالعۀ گونه شناسانۀ مطبوعات زنان از حیث دست یابی به سنت نوشتاری زنانه در تاریخ ادبیات فارسی، حایز اهمیت است. مطبوعات ویژۀ زنان که برای اولین بار در سال 1289 ه.ش  توسط ایشان منتشر می­شود، از یک سو در بر دارندۀ مسایل و دغدغه­های زنان در اوان انقلاب مشروطه و از سوی دیگر منعکس کنندۀ تغییرات ادبی در همین دوران است. زنان برای اولین بار نوشته­های خود را در گونه­هایی مانند داستان کوتاه، مقالۀ اجتماعی و ترجمه، در مطبوعات منتشر کرده­اند. گونه­هایی مانند شعر و نامه نیز که پیش از این رواج داشته است در این دوره از حیث محتوا و کارکرد تغییر کرده است. این تحقیق با استفاده از نظریۀ گونه­شناسی(ژانر) و با روش استقراء کامل به شش گونه اصلی در نوشتارهای مطبوعاتی زنان دست یافته است. مطالبۀ حقوق اجتماعی زنان مانند لزوم تحصیل، حق انتخاب همسر، اجازۀ کار، حق رای و حق حضانت فرزند؛ محتوای مشترک در تمامی این گونه­هاست. مخاطب اصلی تمام گونه­ها زنان هستند، چنانکه کارکرد این گونه­ها تحت عنوان کلی تعلیم و انتقاد اجتماعی جای می­گیرد.  }, keywords_fa = {مطبوعات زنان,دورۀ مشروطه,گونه‌شناسی}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5408.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5408_3456b29eb048fdeb4f6aee2d6b57a3f9.pdf} } @article { author = {., . and ., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {233-252}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5409}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {ادوارد براون ‌در حاشیۀ سنّت شرق‌شناسی}, abstract_fa = {شرقی­ها در آثار شرق­شناسان اغلب مردمانی نابالغ، ناتوان از اداره‌کردن خود و نیازمند قیّم به تصویر کشیده شده­اند. بازنمایی این تصاویر برای مشروعیت‌دادن به قدرت غرب است و شرق (بر اساس رابطة دیالکتیک دانش / قدرت از منظر فوکویی) به صورت انسانی فاقد عقلانیت مدرن نشان داده می­شود؛ به همین دلیل نیازمند قیم و هدایتگر است. این نوع تصاویر از گزاره­های بدیهی در سنّت مسلّط شرق­شناسی به شمار می‌رود؛ اما در کنار این تصاویر، برخی شرق­شناسان، تصویری مبتنی بر بیداری و بلوغ ایرانیان ارائه کرده­اند. این تشتت تصاویر از تعدّد سنّت­های شرق­شناسی (و نه یکدستی آن) نشان دارد. هدف این پژوهش به چالش کشیدن تصویر شرق در سنّت شرق­شناسی مسلّط است. یکی از راه­ها، به متن آوردن نگاه شرق­شناسانی است که در حاشیۀ سنّت حاکم شرق­شناسی قرار گرفته­اند. این امر اعتبار تصویر در گفتمان مسلط را مخدوش و در نتیجه، سنّت شرق­شناسی را از یکدستی خارج می­کند. از کسانی که به گزاره­های بدیهی سنّت شرق­شناسی در آثارش نپرداخته، ادوارد براون است. بازنمایی تصویر ایران در رویکرد براون، آن تصویر کلیشه­ای مبتنی بر فقدان عقلانیت مدرن ایرانیان در گفتمان شرق­شناسی را بر هم ریخته است. از دیدگاه براون، روحیه و افکار ایرانی­ها در عصر مشروطه، در اندک زمانی، پیشرفت­های برجسته­ای کرد. او ترقّی فکر ایرانیان را در زدودن تحمیل‌های ستمگرانۀ غربیان و قاجاریه و بیداری نسبت به مسؤولیت تاریخی خود ـ که آغاز حرکتی خردمندانه است ـ ستایش کرده است.}, keywords_fa = {شرق‌شناسی,حاشیه,گسست,فوکو,براون}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5409.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5409_db046a3b84ce87de788b0a221d859a4e.pdf} } @article { author = {., . and ., . and ., . and ., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {253-278}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5410}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {گسستی در سنّت حماسه‌سرایی ایران در عصر مشروطه}, abstract_fa = {حماسه، یکی از انواع ادبی­ است ک­ه در ایران همواره مورد توجه بوده و خلق آثار حماسی، در دوره­های مختلف و از ادبیات کهن تا ادبیات معاصر ایران ادامه یافته است. محققان، اصلی­ترین ویژگی­ها و زمینه­های هر اثر حماسی را «داستانی بودن، زمینۀ قهرمانی، صبغۀ قومی و ملّی و خرق عادت» می­دانند. این ویژگی­ها کم و بیش در تمام منظومه­های حماسی ایران دیده می­شود و تقریباً هیچ تفاوت ماهوی و جوهری میان اولین و آخرین آثار حماسی تا عصر مشروطه وجود ندارد. اما در این دوره، با منظومه­هایی مانند میکادونامۀ حسین­علی تاجر شیرازی و قیصرنامۀ ادیب پیشاوری روبرو می­شویم که در آنها «زمینۀ ملی» نادیده گرفته شده است به­گونه­ای که شخصیت­هایی غیر ایرانی در جایگاه قهرمان اصلی داستان، نقش­ورزی می­کنند. در این جستار، تلاش شده است با پیش چشم داشتن شرایط سیاسی و اجتماعی دورۀ مشروطه، چرایی این گسست در سنت حماسه­سرایی ایران تبیین گردد. بررسی­های به عمل آمده نشان می­دهد نظام مشروطه به دلایلی همچون: بحران­های شدید اقتصادی، ضعف ساختاری، مداخلۀ بیگانگان و عدم توازن قدرت و... قدم به قدم به سوی اضمحلال پیش ­رفت. روشنفکران عصر با آگاهی از پیشرفت­های غرب، تلاش کردند با تولید گفتمانی جدید، راه حل مناسبی برای برون­رفت کشور از این مهلکه بیابند. مدرنیته­ای که این بار روشنفکران پیشنهاد دادند با مفاهیمی چون «استبداد منوّر» و «دیکتاتور مصلح» پیوند خورد؛ این نوع حکومت که در روسیه با پطر کبیر، در آلمان با قیصر و در ژاپن با میکادو به پیشرفت­های عظیمی نائل شده بود، در ایران پیشینه­ای نداشت، لذا این شخصیت­های غیر ملی در ذهن و اندیشة روشنفکران و ادیبان ایرانی جایگاه ویژه­ای یافتند و نتیجه آن شد که در دورۀ مشروطه، شاهد کمرنگ شدن زمینۀ ملی و گسست در سنت کهن حماسه­سراییِ ایران باشیم.}, keywords_fa = {قیصرنامه,میکادونامه,سنت حماسه‌سرایی,مشروطه,استبداد منوّر}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5410.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5410_94e91e2fb8f1869e4b535b4bd157cbca.pdf} } @article { author = {., . and ., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {279-298}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5411}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی پروتوتایپ‌ها در رمان "طوبا و معنای شب" اثر شهرنوش پارسی‌پور}, abstract_fa = {شخصیت­های داستان­ها شاید در نگاه نخست زاییدۀ مطلق ذهن نویسنده به نظر برسند اما بی­تردید در پس ذهن هر نویسنده­ای تصاویری است که از اثری، انسانی، اتفاقی یا خاطره­ای نقش بسته و همین تصاویر به مدد خلاقیت او تبدیل به شخصیتی منحصر به­ فرد شده است. از این تصاویر و الگوهای اولیه با عنوان "پروتوتایپ" یا                                                                         "پیشین­تیپ" یاد می­شود که انواع مختلفی چون ادبی، اساطیری، تاریخی، مذهبی و... دارد. شهرنوش پارسی­پور به عنوان یکی از نویسندگان مطرح معاصر با توجه به گرایشی که به سبک رئالیسم جادویی و فضاسازی وهم­آلود دارد بدیهی است که در خلق شخصیت­های داستانی­اش به طور مثال متأثر از پروتایپ­های ادبی و اساطیری باشد. پرسش اصلی این پژوهش آن است  که در خوانش داستان  طوبا و معنای شب بر اساس انواع پروتوتایپ­ها و منشأ شخصیت به چه نوع پروتوتایپ­هایی برمی­خوریم و منشأ شخصیت­های داستان از کجاست. آیا برساختۀ ذهن نویسنده است و یا از جایی وام گرفته شده­اند. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی این پروتوتایپ­ها را کشف و در چارچوب­هایی نظم داده و بررسی کند تا نشان دهد نویسنده در پرداخت داستان از چه پروتوتایپ­هایی بهره گرفته و در کدام نوع موفق­تر عمل کرده است. بررسی­ها نشان می­دهد با توجه به گرایش نویسنده به سبک رئالسیم جادویی، شخصیت­پردازی این داستان تحت تأثیر صد سال تنهایی و هم­چنین بوف کور قرار گرفته و استفاده از پروتوتایپ­های ادبی کاملاً مشهود است. بخش زیادی از انواع پروتوتایپ­ها در این اثر قابل بررسی است اما پروتوتایپ­های اساطیری و ادبی در مقایسه با دیگر پروتوتایپ­ها بیشترین فراوانی را در این رمان داشته­اند. نحوۀ پرداخت غالب پروتوتایپ­ها نیز روساختی و تصنعی است.}, keywords_fa = {پروتوتایپ,شخصیت,تیپ,پارسی‌پور,طوبا و معنای شب}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5411.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5411_b73162412a1aecc30e1e472060c6269a.pdf} } @article { author = {., . and ., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {299-324}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5412}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی تأثیر محتوای حقوقی بر ساخت و صورت شعر مشروطه}, abstract_fa = {شعر مشروطه آئینۀ تمام‌نمای انقلاب مشروطه است. کمتر موضوعی در انقلاب مشروطه قابل تصور است که نشانی از آن را در شعر این روزگار نتوان یافت. به تعبیری شعر مشروطه، موضوع و موضع نهضت مشروطه را آینگی می‌کند و حضور بی‌سابقهء مفاهیم و موضوعات نوین در محتوای آن نقشی از این آینگی است. - مفاهیم و موضوعات و وقایعی که عمدتاً ماهیت حقوقی دارند و شعر این دوره گزارش سریع و صریح آن‌ها را رسالت خود شمرده، بی‌آنکه نسبت به پردازش هنری و تصرفات شاعرانه در آن اهتمامی بایسته بورزد. - نتیجۀ چنین رویکردی، غیبت نسبی عنصر خیال در شعر مشروطه بوده است. غیبتی که به حضور پدیده‌ای کم نظیر در ساخت و صورت شعر مشروطه انجامیده که می‌توان از آن به «جانشینی موضوع به جای مضمون» تعبیر کرد. جستار حاضر به روش تحلیلی و توصیفی ضمن سنجش سازواری این روایت با موازین تجدد ادبی، وجوه پیدا و پنهان ویژگی یاد شده و ساحت‌های پدیداری آن را در شعر مشروطه نشان داده و سرانجام نقش ویژۀ گفتمان حقوق عمومی را به مثابه محتوای اساسی شعر این دوره، در حاشیه‌نشینی خیال و مآلاً تکوین پدیدهء مورد بحث تبیین نموده است.  }, keywords_fa = {شعر مشروطه,صورت و محتوا,موضوع و مضمون,خیال,مقال حقوقی,تجدد ادبی}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5412.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5412_950fe42e50e3142bf66508f2fc908cf0.pdf} } @article { author = {., . and ., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {325-350}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5413}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تصحیح چند خطای پژوهندگان زندگی رضاقلی خان هدایت و معرّفی تحقیقی و جدید آثار او}, abstract_fa = {رضاقلی خان هدایت از شخصیت­های برجستۀ فرهنگی، ادبی و سیاسی عصر قاجار است. او در دربار حسینعلی میرزا فرمانفرما، فرزند فتحعلی شاه قاجار و والی فارس، و پس از مهاجرت به تهران در دربار محمدشاه و ناصرالدین شاه جایگاه ویژه­ای داشت و محترم بود. هدایت به مدّت پنج دهه در مرکز تحوّلات سیاسی حضور داشت و به مناصبی چون سفارت (با فرمان امیرکبیر)، نظامت و مدیریت دارالفنون، معاونت وزارت علوم و مربی­گریِ مظفرالدین شاه در هنگام ولیعهدی وی، گمارده شد و در عین حال توانست از موقعیت خویش بی وقفه برای تحقیق و نگارش استفاده کند.از این رو، پژوهش در احوال و آثار وی برای تاریخ فرهنگ و ادب و همچنین برای تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران دارای اهمیت است. خطاهای تکراری در شرح حال­های موجود از رضاقلی خان گاه نتیجۀ اتّکای ناموجه به گفته­های خود او بوده و گاه در اثر کم دقّتی تراجم و تکرار بی تحقیق سخن یکدیگر روی داده است. در پژوهش حاضر با رجوع به نسخه­های خطی و چاپ سنگی و بازخوانی چندین بارۀ آثار و اسناد تاریخی، برخی از این خطاهای تکراری و پذیرفته شده نشان داده شده و در حد توان نیز تصحیح شده است. مقالۀ پیشِ رو دستاورد این کوشش است و داده­های آن با توجّه به جایگاه رضاقلی خان در تاریخ معاصر، برای محققان تاریخ و ادبیات ایران سودمند است. }, keywords_fa = {رضاقلی خان هدایت,امیرالشعرا,دارالفنون,هدایت نامه,عباس میرزا}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5413.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5413_c675525168939683f556a06537ef2533.pdf} } @article { author = {., . and ., . and ., . and ., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {351-375}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5414}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تصویرکودک در نمایشنامه‌های دهه چهل بهرام بیضایی}, abstract_fa = {مفهوم کودکی و نمایشنامه‌نویسی در ایران، به مفهوم غربی آن، محصول شرایط نوین اجتماعی است که از عصر مشروطه آغاز شد. این روند، در دهة چهل به اوج بالندگی و شکوفایی و تغییر رسید. پیوستگی و دگرگونی انگارۀ کودکی و نمایشنامه را در آثار نمایشنامه‌نویسان جریان سازی همچون بهرام بیضایی می‌توان مشاهده کرد. در این نوشتار، تصویر و انگاره کودکی، در نمایشنامه‌های دهۀ چهل وی، که کودک در آن حضور دارد، به روش تحلیل کیفی محتوا، با رویکردی مبتنی بر نظریه­های جامعه­شناسی کودکی بررسی شد. از میان این آثار، فقط در شش نمایشنامه، حضور و تصویر کودک دیده شد. این نمایشنامه­ها عبارتند از: عروسک­ها، غروب در دیاری غریب، قصۀ ماه پنهان(یا سه نمایشنامه عروسکی)، سلطان مار، ساحل نجات و گمشدگان. بر اساس نتایج به دست آمده، در سه نمایشنامۀ عروسکی؛ عروسک­ها، غروب در دیاری غریب، قصۀ ماه پنهان، سیر تدریجی هویت‌بخشی به کودک را می‌توان مشاهده کرد. در نمایشنامۀ سلطان مار، بیضایی، فارغ از نگاهی متأثر از دوآلیتۀ اساطیری و پیش جامعه‌شناختی، کودک را آمیخته‌ای از نیکی و شر می‌داند. در ساحل نجات او، دختر‌- طبیعت را همزاد و همسان می‌داند و نشان می‌دهد چگونه کودک و طبیعت در نقطه‌ای یگانه می‌شوند. روند تغییر و به گونه‌ای تکاملِ تصویر کودک را، در نمایشنامۀ گمشدگان می‌توان دید. کودک در این نمایشنامه، در سیری تدریجی، به شورش‌گر و عصیان‌گری تبدیل می‌شود که در برابر استیلاء بزرگسالان می‌ایستد و چرخۀ ستم‌پذیری را می‌شکند. به جز این تصاویر اصلی، درآثار نمایشی بیضایی، گاه کودک همچون شیء است و حضوری تزئینی دارد.}, keywords_fa = {بهرام بیضایی,تصویر کودک,مفهوم کودکی,نمایشنامه}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5414.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5414_b66518a27ed4de047dea3e73e693df4f.pdf} } @article { author = {., . and ., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {377-399}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5415}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {شیوۀ‌ بازنمایی تجربه در داستانهای معاصر فارسی با بهره‌گیری از مؤلفه‌های زبانشناختی روایت}, abstract_fa = {روایت ابزار بسیار اساسی در ارتباط انسانی و انتقال تجربیات است که در بافت‌های مختلف بنابر ماهیت آنها صورت‌های متفاوتی می‌یابد. علم روایت‌شناسی با بهره‌گیری از یافته‌های زبان‌شناسی متن نظام و ساختاری دارد که قادر است ظرافت‌های روایی به کار رفته در متون مختلف را آشکار نماید. داستان به عنوان یک سازۀ روایی یکی از مهمترین موارد قابل مطالعه در این بخش از دانش است. داستان‌نویسی معاصر با توجه به پیچیدگی انواع آن، از انواع بازنمایی روایی به شیوه‌های متعدد و درجات مختلفی استفاده کرده است. در ‌این مقاله شیوه­های بازنمایی تجربه در نثرهای روایی ادبی و غیرادبی واکاوی می‌شود تا به این پرسش‌ها پاسخ گوید که در روایت برای خلق جهان روایی از چه شیوه‌های ممکنی برای بازنمایی تجربه استفاده می‌شود و در داستانهای معاصر فارسی نمود زبانی آنها چگونه است و بر مبنای این شیوه‌ها، چگونه نثرهای روایی ادبی از نثرهای غیرادبی متمایز می‌شوند. بررسی ابزارهای زبانی بازنمایی تجربه در چندین داستان معاصر فارسی نشان می‌دهد تفاوت نثر روایی ادبی از سایر روایات، از یک سو در شیوه‌ها و ابزارهایی است که نویسنده ادبی مجوز استفاده از آنها را دارد (تمایز بنیادین بین گفتن و نشان دادن) و از سوی دیگر به رابطۀ ارجاعی روایت با جهان خارج و ماهیت موضوعی برمی‌گردد که در این روایات بازنمایی می‌شود.}, keywords_fa = {روایات ادبی,روایات غیرادبی,بازنمایی,ابزارهای زبانی,داستان معاصر فارسی}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5415.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5415_6e7343d02d5a1b057d70760842973d8d.pdf} } @article { author = {., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {10}, number = {1}, pages = {401-422}, year = {2020}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {10.30465/copl.2020.5416}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {رابطۀ ساختارشکنانۀ فرهنگ و طبیعت: ‌نقدی بومگرایانه بر چند سروده‌ از سهراب سپهری}, abstract_fa = { نقد بوم‌گرا بحران‌های بوم‌زیستی معاصر را در نگرش اومانیستی (انسان‌محور) و تقابل میان  فرهنگ و طبیعت می‌بیند. به همین دلیل، طبیعت از منظر این رویکرد ادبی نه صرفاً موضوعی زیباشناسانه، بلکه واقعیتی مهم و حیاتی تلقی شده و تعهد اخلاقی نویسنده نسبت به طبیعت و صیانت از آن را یک اصل می‌داند. سپهری از تأثیرگذاران شعر معاصر است که در درازنای دهه‌ها به عنوان شاعری طبیعت‌گرا و بدون توجه ویژه به گرایشات بوم‌گرایانه‌اش به بوتۀ نقد گذاشته شده است. این در حالی است که شاعر با برهم زدن ساختار تقابلی فرهنگ/ طبیعت با رویکردی بوم‌گرایانه در بسیاری از سروده‌هایش بر رابطه‌ای تعاملی میان این دو پدیده تأکید دارد. بر همین اساس، پژوهش پیش‌رو با رویکردی توصیفی- تحلیلی ضمن نمایاندن این تقابل‌ها در چند سرودۀ مشهور شاعر، به واکاوی آن‌ها در این چارچوب نقدی می‌پردازد. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که سپهری با مردود دانستن برتری فرهنگ در نگرش اومانیستی و ارائۀ نگرش خاص خویش به طبیعت از دریچۀ بوم‌شناسی ژرف‌نگر و بازشناساندن جایگاه انسان در آن سعی در اصلاح نگرش و رویکرد مخاطب نسبت به طبیعت و برقراری رابطه‌ای تعاملی با آن دارد.  }, keywords_fa = {سهراب سپهری,طبیعت,فرهنگ,نقد بوم‌گرا}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5416.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_5416_a50c54690f14c12ac9d43912906b3ca9.pdf} }