روایت ابزار بسیار اساسی در ارتباط انسانی و انتقال تجربیات است که در بافتهای مختلف بنابر ماهیت آنها صورتهای متفاوتی مییابد. علم روایتشناسی با بهرهگیری از یافتههای زبانشناسی متن نظام و ساختاری دارد که قادر است ظرافتهای روایی به کار رفته در متون مختلف را آشکار نماید. داستان به عنوان یک سازۀ روایی یکی از مهمترین موارد قابل مطالعه در این بخش از دانش است. داستاننویسی معاصر با توجه به پیچیدگی انواع آن، از انواع بازنمایی روایی به شیوههای متعدد و درجات مختلفی استفاده کرده است. در این مقاله شیوههای بازنمایی تجربه در نثرهای روایی ادبی و غیرادبی واکاوی میشود تا به این پرسشها پاسخ گوید که در روایت برای خلق جهان روایی از چه شیوههای ممکنی برای بازنمایی تجربه استفاده میشود و در داستانهای معاصر فارسی نمود زبانی آنها چگونه است و بر مبنای این شیوهها، چگونه نثرهای روایی ادبی از نثرهای غیرادبی متمایز میشوند. بررسی ابزارهای زبانی بازنمایی تجربه در چندین داستان معاصر فارسی نشان میدهد تفاوت نثر روایی ادبی از سایر روایات، از یک سو در شیوهها و ابزارهایی است که نویسنده ادبی مجوز استفاده از آنها را دارد (تمایز بنیادین بین گفتن و نشان دادن) و از سوی دیگر به رابطۀ ارجاعی روایت با جهان خارج و ماهیت موضوعی برمیگردد که در این روایات بازنمایی میشود.