پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
سخن سردبیر
1
2
FA
زهرا
پارساپور
دانشیار زبان و ادبیات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
zahra.parsapoor@gmail.com
استاد مجتبی مینوی، یکی از سرآمدان و دلسوزان عرصۀ فرهنگ و تمدن ایرانیست که افزون بر خدمات و اقدامات مهم فرهنگی که در زمان حیات خود داشته است، کتابخانۀ ارزشمندی که در حقیقت منزل شخصی ایشان بوده است به تنهایی بیان­گر شأن و جایگاه بلند ایشان در مجامع فرهنگی ایران و جهان است. این کتابخانه علاوه بر داشتن بیش از 20000 کتاب به زبانهای مختلف، اسناد منحصر به فردی را در مورد تاریخ و ادبیات معاصر در خود دارد که برای پژوهشگران و محقّقان، ذی قیمت و ارزشمندست. علاوه بر این اسناد و آثار، یادداشتهای استاد در حاشیۀ کتابها که حاصل تأملات عالمانۀ او حین مطالعه است، نمونه­هایی از نقد اندیشه و قلم معاصرانست که رنگی از بی پروایی و شجاعت برخاسته از دانش مینوی با خود دارد. در و دیوار این کتابخانه، گواهی می­دهد که مینوی شخصیتی جامع­الاطراف داشت و در حوزه­های مختلف علم و فرهنگ و ادبیات و زبان و هنر صاحب نظر و تجربه بود. او عاشق ایران و فرهنگ ایرانی بود اما در عین حال خارج از این مرز پرگهر شهرت و نامی بلند داشت. عباراتی که مستشرقین بر صفحات اول کتابهای اهدایی در توصیف و تقدیر از او آورده­اند بیانگر جایگاه چشمگیر او در اذهان هم عصران اوست.
ندارد
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4407.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4407_14de5f9405e7c62ad6c5c540b7035e78.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
نجف دریابندری از نگاه مینوی
3
8
FA
محمد
دهقانی
پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی کتابخانه مینوی وابسته به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
maddehghani@yahoo.com
10.30465/copl.2019.4408
نجف دریابندری را علاقه­مندان به فلسفه و تاریخ و ادبیات غرب غالباً از راه ترجمه­های شیوایش می­شناسند. او را باید از معدود مترجمان بسیار توانایی به شمار آورد که در نیم قرن اخیر ظهور کرده­اند و علاوه بر این که منظر تازه­ای از فرهنگ و ادبیات غرب را به روی ما ایرانیان گشوده­اند، غنا و توانایی زبان فارسی را هم تا حد زیادی افزایش داده و ثابت کرده­اند که فارسی فقط زبان شعر و افسانه و عاطفه و هیجان نیست؛ فلسفه و منطق و رمان و تاریخ و جامعه­شناسی و مردم­شناسی و روانشناسی و اصولاً هر آگاهی و دانش دیگری را هم می­توان با این زبان به روشنی و سلاست بیان کرد. همچنان که فارسی­زبانان قرن­های دهم تا چهاردهم میلادی وامدار مترجمان بزرگی چون بلعمی و ناصرخسرو و نصرالله منشی و رشیدالدین فضل الله و نظایر این­ها بودند، فارسی­زبانان امروز هم به­حقیقت مدیون مترجمانی چون ابراهیم یونسی و محمد قاضی و احمد آرام و عباس زریاب خویی و نجف دریابندری و چند تنی دیگر از این دست­اند.
نجف دریابندری,مینوی
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4408.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4408_6f831c9adecb6d0fb61288a09381edaf.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
برساخت گفتمانی هویت و شکلگیری روایتهای زنانه در فضای بینابینی فرهنگی در یادنوشتهای زنان مهاجر ایرانی
9
29
FA
سید رضا
ابراهیمی
دکترای زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه تهران، پردیس البرز
ebrahimi@gmail.com
مریم
بیاد
دانشیار ادبیات انگلیسی، گروه زبان انگلیسی دانشگاه تهران، خیابان امیر آباد روبروی کوی دانشگاه، دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه
msbeyad@ut.ac.ir
10.30465/copl.2019.4409
ادبیات مهاجرت ایران با تلفیق روایت­های سنّتی ادب فارسی و غرب در فضایی بینابینی و دو فرهنگی و با بهره­گیری از تکنیک­هایی مانند ضد روایت، مقابله با هژمونی فرهنگی و گفتمان قدرت، برخی ارزشهای غالب فرهنگی جامعۀ سنّتی را، و یا آنچه که میشل فوکو «رژیم حقیقت» می­خواند به چالش کشیده و توانسته روایت­هایی با مؤلفه­هایی منحصراً زنانه خلق نماید. در این آثار، زن به مثابۀ سوژه­ای سرکوب شده و اُبژه­ای درگفتمان قدرت مردسالارنه نیست و ازطریق خلق روایت­های زنانه، سوبژکتیویته­ای مستقل می­یابد. این مقاله سعی دارد با بررسی دو رمان <em>آشپزخانه ای به رنگ زعفران</em> و <em>پسران و دیگر اجسام سوختنی</em> و با تلفیق دو رویکرد پسا استعماری و پساساختارگرایانه، چگونگی شکل­گیری روایت­ها و صدای زنانه را با به چالش کشیدن هژمونی فرهنگی و روایتهای مردسالارانه و بهره­گیری از «فضای سوم» فرهنگی بررسی نماید.
روایتهای زنانه,«رژیم حقیقت»,«فضای سوم»,ادبیات مهاجرت,هژمونی فرهنگی,نقد پسااستعماری
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4409.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4409_ab62cc2bddf0f3a96847e95e2142acf1.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
تحلیل تطبیقی تصاویر بلاغی عشق، غم و مرگ در اشعار سهراب سپهری و مولوی
31
51
FA
آزاده
اسلامی
دانشجوی دکتری ادبیات عرفانی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین
eslami2534@gmail.com
سید اسماعیل
قافله باشی
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین،
mghafelebashi@yahoo.com
مهدی
فیاض
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین
m7.fayyaz37@gmail.com
10.30465/copl.2019.4410
از میان شاعران صاحب سبک معاصر، سهراب سپهری شاعری است که شعرهایی با رنگ و بو و نگرش عرفانی دارد. با توجّه به عرفانی بودن برخی از این اشعار و نیز سرآمد بودن سپهری در میان شاعران عصر خود، بررسی مقایسه­ای میان عناصری چون عشق، غم و مرگ در اشعار سپهری و مولوی می­تواند نشان دهد چه شباهت­ها و تفاوتهایی در نگاه این دو شاعر وجود دارد. این سه عنصر از عناصر اصلی و مفاهیم مشترک انسانی است که نوع نگاه شاعران به این مفاهیم می­تواند بیانگر تفاوت­ها و تشابه­های اندیشگانی آن­ها باشد به خصوص که هر دو شاعر نیز گرایش و تمایلات عرفانی دارند. این پژوهش به دلیل تفاوت در حجم آثار دو شاعر کیفی است و استفاده از جدول، تنها به دلیل سامان دادن و ایجاد نظم در بررسی و تحلیل داده­هاست. در این پژوهش، از تمام اشعار سپهری و سه دفتر اول مثنوی استفاده شده است. همچنین، برای رسیدن به این هدف از ابزار «تشبیه» استفاده شده است؛ زیرا تصاویر بلاغی و به ویژه تشبیه، نشان دهندۀ تصوّرات هنرمند از خود و هستی است و نسبت به بیان مستقیم این مزیّت را دارد که با ناخودآگاه شاعر نیز در ارتباط است. بررسی­ها در این پژوهش نشان می­دهد که سپهری نسبت به مولوی، از طبیعت، به عنوان مشبه­به بیشتر استفاده کرده و عالی­ترین پدیده­ها و عناصر را به طبیعت و عناصر آن تشبیه کرده است. این نکته، نشان می­دهد که خداوند و طبیعت در تصوّرات سپهری و عرفان طبیعت­گرای او همدوش و برابرند. درحالی که مولوی در تشبیهات خود از مشبّه­به­های مربوط به طبیعت به گونه­ای استفاده کرده است، که نشان می­دهد طبیعت، بالاترین پدیده نیست و در تصوّرات او امری متعالی که فراتر از طبیعت و نیروهای آن است، وجود دارد. همچنین، این پژوهش نشان می­دهد که نگرش مولوی و سپهری به سه بن­مایۀ «عشق»، «غم» و «مرگ»، به هم شبیه و نزدیک است. هر دو شاعر، به غم و مرگ، نگاهی مثبت دارند.
مولوی,سهراب سپهری,مثنوی,تشبیه,عشق,غم,مرگ
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4410.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4410_411c7a680b5d1f9e8922f826472dc528.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
مینوی: معنا و متن صوفیه
53
70
FA
فیروز
اسماعیل زاده
دکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج
frz.esmaeilzad@gmial.com
مهدی
محقق
استاد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج
adabiyat@gmail.com
10.30465/copl.2019.4411
مجتبی مینوی (1282-1355) از چهره­های شاخص فرهنگی کشور، برآیند دو پایگاه «حوزۀ کلاسیک مدرسی» و «نهاد تحقیقی و دانشگاهی» است. مطالعات گستردۀ او در تاریخ و ادب و فرهنگ و متون سبب گردید تا با عنوان منتقدی برجسته شناخته شود. یکی از حوزه­های مطالعه و تحقیق او در متن، مربوط به «تصوّف و عرفان» است. نوشته­های او در باب آزادی، تسامح، عبرت آموزی از تاریخ و مانند آن، بر ناظر بودن دیدگاه او در عرفان و تصوّف صحه می­گذارد. همین شیوۀ تحقیق مینوی، نگاه انتقادی او را نیز در پی دارد و تفاوت نگرش او را با دین پژوهان و صاحب نظران حوزۀ عرفان و تصوّف – همچون هانری کربن و سید حسین نصر که به تفکّر فرا تاریخی تأکید می­ورزند- آشکار می­سازد.
مجتبی مینوی,تصوّف,عرفان,دین,تسامح و آزادی
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4411.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4411_1078c81e7594d4d0400606f9757b3a13.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
سیر تحوّل «نقش زن» در داستانپردازی هوشنگ گلشیری: یک شاخصة سبکی و فکری
87
109
FA
فردین
حسینپناهی
0000-0002-4071-1005
گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه کردستان
fardin.hp@uok.ac.ir
10.30465/copl.2019.4413
مسألة زن، و نقشها و موقعیتهای فردی و اجتماعی او و بایدها و نبایدهای مربوط بدان، از موضوعات و مؤلفههای مهم در ادبیات داستانیِ معاصر است و با توجه به مؤلفههایی چون زمینه و بطن فرهنگی و اجتماعی داستانها، موازین و مؤلفههای حاکم بر مکتبها و جریانهای داستاننویسی، و نوع نگاه و تجربههای فکری و اجتماعیِ هر نویسنده، نقش و هویت زن در داستانها شکلهای مختلفی میتواند داشته باشد، چنانکه از شاخصههای مهمّ سبکی و گفتمانی در داستاننویسی است. از این روی، مطالعة سیر تحوّل نقش و هویت زن در داستانپردازی معاصر، مؤلفة درونمتنیِ مهم و قابل اعتمادی برای بررسی سیر (و چگونگی) تحولِ داستان معاصر است. از این میان، مطالعة نقش زن در داستانهای هوشنگ گلشیری با توجه به جایگاه مهم و اثرگذار او در داستان معاصر، از اهمیت خاصّی برخوردار است و شاخصة سبکی و فکریِ قابل اتکایی برای بررسی سیر داستاننویسی گلشیری است. در این مقاله پس از بررسی سیر تحوّل نقش زن در داستانپردازی گلشیری، برآنیم تا «سیر تحوّل نقش زن و میزان نمود فردیت زن» در داستانهای گلشیری را بهعنوان شاخصهای قابل اتکا و درونمتنی در بررسی و تحلیل سیر داستانپردازی گلشیری بهکار بگیریم. نتایج تحقیق بیانگر تحوّل معنادار نقش و هویت زن در سیر داستاننویسی گلشیری است، چنانکه مبنای قابل اتکایی برای دورهبندی داستانهای اوست و از سوی دیگر، تقابلهای درونساختی و رواییِ خاصّی را نشان میدهد که بهشکل معناداری برآیند تقابلهای موجود در مدرنیتة ایرانی در ارتباط با نقشها و هویتهای زنان است.
هوشنگ گلشیری,داستانپردازی,زن,فردیت,تکنیک,گفتمان روایی
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4413.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4413_c1791969c45c6b6a63ece45aa2c0a8c6.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
کیفر مقدّس تحلیل بومگرایانۀ رمان آخرین سفر زرتشت
111
123
FA
پروانه
حلوسی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهیدچمران اهواز
p.halloosi2011@gmail.com
منوچهر
تشکری
استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهیدچمران اهواز
tashakori544@gmail.com
پروین
گلیزاده
هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز
dr.golizade@yahoo.com
10.30465/copl.2019.4414
فرهاد کشوری یکی از داستان نویسان معاصر خوزستانی است که بستر روایی داستانهایش تلفیقی از واقعیت و خیال است. در واقع، نوعی واقع­گرایی که گوشۀ چشمی هم به فضا و بیان سوررئال دارد. آخرین سفر زرتشت، رمانی است با فضایی تخیّلی که هدف نویسنده در قالب گفتگوهای بسیار، برجسته­ساختن درون­مایۀ نیکی و دانایی بوده است. این پژوهش به شیوۀ توصیفی - تحلیلی به بررسی بوم­گرایانۀ این رمان پرداخته است. نتایج نشان می­دهند که بوم­گرایی در تمام ابعاد آن، وجه بارز و روشن این رمان است. درون مایۀ داستان که حول دانایی و نیکی شکل گرفته است با طبیعت و عناصر آن پیوند خورده است، مهربانی که وجه بارز اندیشۀ زرتشت است در ارتباط با طبیعت برجسته شده است، ملاک مثبت یا منفی بودن شخصیت­های داستانی، نحوۀ تعامل آن­ها با طبیعت است، تقابل­ها کاملاً برخاسته از زیست محیط هستند و نقش­ها و تصاویر نیز در تمام ارکان خانه­ها و زیستگاه­ها، از گل­ها، درختان و حیوانات است که هر کدام نماد و نمودِ نکته­ای در داستان هستند.
فرهاد کشوری,آخرین سفر زرتشت,بومگرایی,طبیعت
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4414.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4414_84bca5b5af606feefeb90a2e7f281c87.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
زایش نخستین رمان فارسی از بطن قهرمان مسئلهدار
125
154
FA
محمد
راغب
استادیار زبان و ادبیات فارسی
raqebmohamad@ut.ac.ir
علی
راغب
دانشجوی علوم اجتماعی (جامعه شناسی) دانشگاه تهران
ali.raqeb@gmail.com
10.30465/copl.2019.4415
رمان فارسی محصول ورود و بروز تجدد غربی است اما زمینه­های شکل­گیری آن در بستر فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران فراهم بوده است تا این شکل بتواند در جریان آن پذیرفته شود. عصر طولانی و پرتلاطم ناصری (حک: 1227-1275ش.) که اجازۀ پیدایی گفتمانهای متعارض را در قالبهای ادبی رسمی و غیر رسمی گاه می­داد و گاه نمیداد، دوره­ای است که رابطه با غرب و به تبع آن تأثیرپذیری از آن بیش از پیش بر فرهنگ اجتماعی و ادبی ایرانیان اثر گذاشته است. سفر و مهاجرت بسیاری از ایرانیان از جمله خود شاه به اروپا و قفقاز و قلمرو دولت عثمانی مجرای اصلی ورود نگاه­های تازه بود. قالب پژوهشی ما برای بازشناسی نخستین رمان فارسی، بر بنیاد رویکردهای جامعه­شناختی ادبیات (دیدگاههای گئورگ لوکاچ و لوسین گلدمن) بنا شده است. بر این اساس، رمان با قهرمان مسئله­دار تعریف می­شود. در واقع، آنچه شکل رمانی را می­سازد، شکل شخصیتی است که متفاوت از آثار روایی پیشینی و در تقابل با وضعیت اجتماعی تازه عرضه می­شود. در اینجا با بررسی و تحلیل متنی هر سه جلد <em>سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ</em> و مقایسۀ کوتاه آن با سایر آثار هم­عصر خود بدین نتیجه می­رسیم که در میان آثار آن دوره، تنها این اثر دارای قهرمان مسئله­دار به معنای دقیق کلمه است و می­توان آن را نخستین رمان فارسی دانست. اثری که عنوان سفرنامه (سیاحت­نامه) دارد و با شکلهای سنتی فارسی پیوستگی­هایی دارد؛ اما در قالب تازۀ رمان نوشته شده است.
جامعهشناسی ادبیات,قهرمان مسئلهدار,سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ,نظریۀ رمان,گئورگ لوکاچ
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4415.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4415_357f66ed59deb2a757031104ba895426.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
از شخصیت درختی تا شخصیت ریزومی تبیین تفاوتهای شخصیتهای داستانهای کلاسیک، مدرن و پسامدرن
155
179
FA
محمدریاض
رئیسی
دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان
hichan2020mr@gmail.com
محمدعلی
محمودی
دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه سیستان و بلوچستان
mahmoodi@usb.ac.ir
عبداله
اویسی کهخا
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه سیستان و بلوچستان
abdolalioveisi@yahoo.com
10.30465/copl.2019.4416
شخصیت داستانی در تعیین و تبیین تفاوتهای داستانهای کلاسیک، مدرن و پسامدرن نقش برجستهای دارد. داستان کلاسیک قهرمان محور و دارای شخصیتهایی مقتدر و متمرکز است که داستان حول آن شخصیتها میچرخد. در داستان مدرن با نوعی سوبژکتیویته مواجه هستیم و شخصیت، جهان را بین خود و دیگری تقسیم میکند اما در داستان پسامدرن شخصیت از مرکز به حاشیه رفته و تمایزی میان خود و دیگری قائل نیست. نقش هویت که در داستان مدرن برجسته بود در داستان پسامدرن کم­رنگ شده و شخصیتها دچار «من پریشی» هستند. شخصیت پسامدرن در حال سیلان، لغزندگی، هویت پریشی و گسست از قالبهای ذهنی، زبانی و اجتماعی است. دلوز و گتاری دو اصطلاح «درخت» و «ریزوم» را وضع کردند و منظور از این اصطلاحات، دو نوع شیوۀ تفکر و اندیشه است. از نظر آنها رویکرد درختی، عمودی، متمرکز و دارای سلسلهمراتب از پیش مشخص است؛ اما رویکرد ریزومی افقی و کوچ­گرایانه است و تابع هیچ اقتداری نیست. تفکر درختی نشاندهندۀ فلسفه «بودن» و رکود، امّا تفکّر ریزومی نشاندهندۀ فلسفه «شدن»، تفاوت، سیلان و ارتباط شبکهای است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که شخصیتها در داستان کلاسیک و مدرن – با همۀ تفاوتهایی که باهم دارند- مبتنی بر رویکرد درختی امّا در داستان پسامدرن مبتنی بر رویکرد ریزومی هستند.
شخصیت,درخت,ریزوم,کلاسیک,مدرن,پسامدرن
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4416.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4416_d9ce1726a365c26fd03fc1b2b70908f1.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
وصف و جایگاه آن در شعر بهار
181
206
FA
مصطفی
سالاری
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد واحد زاهدان، ایران،
m.salari702@gmail.com
10.30465/copl.2019.4417
وصف در آثار ادبی اهمیّت ویژه­ای دارد چرا که یکی از ملاک­ها و معیارهای اصلی پذیرش یا عدم پذیرش یک شعر است و هنری بودن یک شعر را می­تواند رقم بزند. ملک الشعرای بهار، یکی از شاعران سنّت­گرای معاصر است که در اشعار خود هم به قدما نظر داشته و هم نگاه معاصر خود را نیز به پدیده­های اطراف خود حفظ کرده است. در این مقاله به شیوۀ توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه­ای به بررسی و تحلیل جایگاه توصیف در اشعار بهار پرداخته شده است. این بررسی و تحلیل هم جایگاه شعری بهار را از منظر چگونگی وصف برای ما نشان می­دهد و هم تفاوت و شباهت توصیف را در شعر بهار با قدما روشن می­سازد. نتایج حاکی از آن است که بهار در وصف هم به قدما توجّه داشته است و هم به معاصرین. او در اشعار تقلیدی خود بیشتر توصیفات به سبک خراسانی (توصیفات بیرونی) و توصیفات به سبک آذربایجانی (توصیفات چندباره از یک پدیده) را اساس کار خود قرار داده است. این اشعار هرچند از نظر هنری، والایی و اعتبار خود را دارند؛ اما عموماً تشخّص سبکی بهار را نشان نمی­دهند. در اشعار غیرتقلیدی بهار، وصف با دامنه­ای فراخ­تر (البتّه با حفظ و غلبۀ همان توصیفات بیرونی و حسی) و با کارکردهایی دیگر مطرح است. او هم به جنبۀ هنری توصیفات خود توجّه داشته و هم اهداف و کارکردهایی برای آن­ها متصوّر بوده است.
ملک الشعرا بهار,قصاید,وصف,ماهیّت و کارکردهای وصف
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4417.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4417_5457aff505c5319a08eef2f5d2dcb9eb.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
مفهوم «زمان اساطیری» در شعر شاملو و اخوان ثالث
207
234
FA
علیرضا
شهرستانی
گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد لرستان
alireza.shahrestany@gmail.com
میرجلال الدین
کزازی
گروه ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی،ایران
mjkazzazi@yahoo.com
مسعود
سپه وندی
گروه ادبیات فارسی، واحد خرم آباد، دانشگاه آزاد اسلامی ،ایران،
sepahvandi@yahoo.com
10.30465/copl.2019.4418
در گذشته ایرانیان، چرخۀ هستی را زمانی دوازده­هزارساله می­دانسته­اند و این دوازدههزارسال را به چهار بخش تقسیم میکردند؛ در آغاز، جهان روشنی و تیرگی از هم جدا بود تا اینکه، اهریمنان به سرزمین روشنی تاختند و آن را به تباهی کشیدند و نیکی را با بدی درآمیختند. در دورۀ پایانی، قرار است که آفرینش دوباره به سمت پالودگی و پیراستگی برود و آلودگی و بدی از دنیا رخت بربندد. باور به این چرخۀ چندهزارساله در ذهن و ضمیر ناخودآگاه ایرانیان باقی مانده و بازتاب این اعتقاد را در آثار شاعران و نویسندگان به شکل­های مختلف می­توان دید. از جملۀ این شاعران، احمد شاملو (1379 – 1304) و مهدی اخوان ثالث (1369- 1307) هم گاهی در اشعارشان، به مناسبت­های مختلف، اعتقاد خود را به این چرخه، نشان می­دهند. شاملو و اخوان نیز به گذشته­ای نیک که در آن بدی و آلودگی وجود نداشت، معتقدند و همچنین به آینده­ای که در آن بدی وجود ندارد و همه چیز خوبی است، چشم دوخته­اند. آنان از حال تکراری می­نالند و در انتظار آن آیندۀ همهخوبی هستند؛ در دورۀ سههزارسالۀ دوم که هنوز نیکی و بدی با هم آمیخته نشده، گذشته، نیک است. این امر، در ذهن شاعران رسوخ کرده و بر زبان آنان جاری میشود؛ دورۀ سههزارسالۀ سوم که بدی و نیکی درآمیخته­اند و دنیا خاکستری شده، زمان و زبانِ حالِ شعرِ شاملو و اخوان است و امید به آیندهای نیک و پالوده از هرگونه بدی، سه­هزارسالۀ پایانی این چرخۀ دوازدههزارساله است که از ناخودآگاه شاعران بر زبان آنان جاری می­شود. در این تحقیق، به شیوۀ تحلیلیـتوصیفی، بازتاب باورها و اعتقادات شاملو به این چرخۀ اسطوره­ای، بررسی شده و نشان داده شده است که در برخی موارد، شاملو تحت تأثیر اساطیر بابل و اخوان تحت تأثیر اساطیر ایرانی است؛ در برخی موارد نیز هر دو تحت تأثیر فضای ذهنِ اسطورهایِ مشرقزمیناند، و در مواردی نیز اسطورههای حاکم بر ذهن آنها جهانی است و متعلّق به هیچ قومیّت و ملّیّتی نیست.
شعر معاصرفارسی,بینش اساطیری,زمان اساطیری,احمد شاملو,مهدی اخوان ثالث
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4418.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4418_f7590a1f706443e4d512836a67900ed4.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
دلالتهای مازاد بر ریزهخوانی
235
262
FA
حسین
صافی پیرلوجه
عضو هیئت علمی گروه زبانشناسی نظری در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
spirloojeh@gmail.com
10.30465/copl.2019.4419
نویسنده همواره می­کوشد تا نشانی خوانندۀ آرمانی خود را، یا با ترسیم هرچه روشن­تر مسیر دلالت­جویی در متن، و یا به بیانی استعاری با خوانندۀ عادی در میان بگذارد. از سوی دیگر، خوانندۀ عادی نیز به پشتوانۀ بعضی قواعد نانوشتۀ دلالت­گری و دلالت­جویی است که راهی به جایگاه خوانندۀ آرمانی می­جوید. آنچه در این راه دستگیر خواننده می­شود، در این­جا دلالت مازاد (بر معنای صریح) خوانده و آن را ارزش افزوده­ای دانسته­ایم که هر کدام از تک­گزاره­های روایی، با همۀ بار فلسفی یا معنای بالقوه­ای که در جای خود دارد، عملاً در رابطه با دیگر مختصات متن به بار می­آورد. خوانش این دلالت­های ضمنی را اگر نمونه­برداری و غربال­گری مکانیکیِ متن در دستگاه­های سخن­سنجی تأمین می­کرد، دیگر به بررسی نقادانۀ نقش خواننده و شناخت­نگری در روند خوانش نیازی نمی­افتاد. باری، هدف از مقالۀ حاضر شناخت ارزش افزوده بر معنای ساکن در مبادی خوانش بوده است. پس به­قصد معرفت­شناسی دربارۀ خوانندۀ آرمانی، شواهدی از داستان­های نوین فارسی را در چارچوب هرمنوتیک ادبی بررسیده و پاره­ای معلومات لازم برای دلالتجویی در متون روایی را تحت چهار رویّه (ارزش­گذاری اخلاقی، مرجع­گزینی کارگزار، راستی­آزمایی رویداد، تسبیبپی­رفت) از یکدیگر بازشناخته­ایم. در نتیجه می­توان دریافت خواننده از دلالت­های فرامتنی را عمدتاً ناشی از کاربست همین چهار رویه دانست.
خوانندۀ آرمانی,ارزشگذاری اخلاقی,مرجعگزینی کارگزار,راستیآزمایی رویداد,تسبیب پیرفت,داستانهای نوین فارسی
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4419.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4419_7a417d2bdbc446730b465a1148fbe23b.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
درآمدی بر اندیشۀ میهنگرایی ایرانشهری در شعر ملکالشعراء بهار
263
285
FA
شیرزاد
طایفی
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی
tayefi@yahoo.com
آرمان
فاتح دولت آبادی
دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
fateharman@yahoo.com
10.30465/copl.2019.4420
ایران با تاریخ دیرینۀ خود، همواره حامل مفهومی از میهن بوده است. با حادث شدن نهضت مشروطیت و افزایش آگاهی مردم نسبت به حقوق خود، تلاش بر این بود تا مفهوم دولت- ملّت در ایران شکل بگیرد و هر یک از فرهیختگان جامعه در جهت نیل به این هدف، به نحوی به آگاهیبخشی پرداختند. ملکالشعراء بهار نیز، که فردی برآمده از سنّت ایرانشهری بود، کوشید با آگاه کردن شاه و مردم، مفهوم دولت- ملّت را به گونهای محقّق کند؛ امّا تحت تأثیر اندیشة ایرانشهری، نتوانست به مفهوم دقیق و مدرن آن دست بیابد. برای رسیدن به خوانشی تاریخی و غیرایدئولوژیک از تاریخ یک سرزمین، لازم است روشی متناسب با دادههای تاریخی همان سرزمین اتّخاذ شود. در این پژوهش کوشیدهایم با تکیه بر مطالعات کتابخانهای و اسنادی و بهرهگیری از روش تحلیل محتوا و تأکید بر «نقد تاریخپایهای» سیّدجواد طباطبایی، به خوانشی تاریخپایهای از شعر بهار در سه دورة حکومتی محمّدعلیشاهی، احمدشاهی و رضاشاهی برسیم. نزد بهار، میهن با مفهومِ شاه- شبانِ حکیم و قدرتمند رابطهای تنگاتنگ دارد؛ شاه- شبان خوب، میهن را سرافراز خواهد کرد و اگر بد باشد، باعث ویرانی آن خواهد بود و شاه خوب، شاهی است که به حقوق مردم احترام بگذارد و نظم کشور را حفظ کند. در نهایت، این نگرش در بهترین حالت نتیجهای ندارد جز عدل انوشیروانی یا کنارهگیری کیخسروانه و فرورفتن در چرخة استبداد- هرجومرج- استبداد.
نقد تاریخپایهای,ملکالشعراء بهار,میهنگرایی ایرانشهری,شعر معاصر
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4420.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4420_392793ff8b3dcb95fa8515296257b33c.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
معنویت اکولوژیک در مجموعه اشعار سهراب سپهری و رالفوالدوامرسون با تکیه بر عنصر «آب»
287
312
FA
انیس
کلانتری
دانشجوی دکتری ادبیات انگلیسی، دانشگاه الزهرا
aniskalantari@student.alzahra.ac.ir
ناهید
محمدی
استادیار ادبیات انگلیسی، دانشگاه الزهرا
na.mohammadi@alzahra.ac.ir
10.30465/copl.2019.4421
معنویت اکولوژیک به مفهوم بازشناختن حقیقت الهی در نظام طبیعت است. شاعر سبز، پس از دریافت ادراکات حسی از طبیعت، به وصف تقدس پدیدههای آن با درنظر داشتن رویکرد قدسی و عرفانی در اشعار خود میپردازد. در میان عناصر و پدیدههای طبیعت، "آب" یکی از پرکاربردترین عناصر در میان سرودههای ادبی محسوبمیشود. جایگاه محوری این عنصر ارزشمند، کاربرد خداباورانه اکولوژیک در اشعار طبیعتگرا/بومگرا را به خود اختصاص میدهد. از اینرو، در این مقاله سعیشدهاست به مقوله "آب" در اشعار سهرابسپهری و رالفوالدوامرسون پرداختهشود چرا که هر دو شاعر که به عنوان شاعر سبز و طبیعتگرا شهیرند، به کَرّات به مقوله "آب" در اشعار خود توجه داشتهاند. در این پژوهش تطبیقی، ضمن مددجستن از نقد بومگرا، مجموعه اشعار <em>هشتکتاب</em> سپهری و مجموعه دفاتر شعری امرسون را مورد مطالعه قرارخواهیم داد و ضمن بیان مباحث نظری درباره معنویت اکولوژیک، با ذکر نمونههایی از اشعار این دو شاعر نشانخواهیم داد که چگونه عنصر ارزشمند "آب" برای آنها واسطه خلق مفاهیم و تصاویر بوممحور در عرفان اکولوژیک شدهاست. علاوهبراین، توضیحخواهیمداد که چگونه سپهری با حفظ دیدگاه عرفانی-فلسفی و امرسون با دیدگاه عرفانی-تاریخی به معنویتی اکولوژیک از طریق عنصر "آب" رسیدهاند.
سهراب سپهری,رالف والدو امرسون,نقد بومگرا,آب,معنویت اکولوژیک
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4421.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4421_aa45883acae42156029c58a7fdda511c.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
نشانهشناسی ترانههای اجتماعی فارسی: مطالعۀ چند نمونه شاخص
313
338
FA
عارف
محمد امیری
دانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
amiri@outlook.com
آتوسا
رستم بیگ
استادیار زبانشناسی همگانی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،
atoosa.rostambeik@gmail.com
10.30465/copl.2019.4422
پژوهش حاضر که از نوع توصیفی-تحلیلی است با اتخاذ رویکرد نشانهشناسی اجتماعی و با هدف شناسایی ساختار ژانر به بررسی ترانه­های اجتماعی موسیقی پاپ فارسی می­پردازد تا به این پرسشها پاسخ داده شود که ساختار ژانر در ترانه­های اجتماعی فارسی چیست؟ ترانه­سرایان زن و مرد چگونه از رمزگان زبانی و منابع نشانه­ای در بیان قصد اجتماعی خود استفاده کرده­اند؟ و هویت فرستنده و گیرندۀ پیام در ترانه­های اجتماعی چگونه بازنمایی شده­ است؟ به این منظور، 6 ترانه اجتماعی (از 3 ترانه­سرای زن و 3 ترانه­سرای مرد) به روش نمونه­گیری تصادفی نظام­مند انتخاب شدند. بر مبنای یافتهها مضامین پرکاربرد در ترانههای اجتماعی میهندوستی، پیوستگی قومی و ملی، اختناق و لزوم اصلاح امور هستند. در ترانههای اجتماعی سه ساختار عمده شناسایی شده است: توصیف وضعیت اجتماعی-سیاسی غالباً با ارجاع به گفتمان اختناق و یأس؛ اقناع مخاطب با تأکید بر هویت ملی، قومی و جنسیتی؛ و پیشبینی و برنامهریزی برای آینده با بهره­گیری از گفتمان امید. در بخش توصیف وضعیت، هویت فرستندۀ پیام در قالب راوی، در بخش اقناع با تأکید بر هویت ملی و جنسیتی و در بخش برنامه­ریزی برای آینده در قالب کنشگر فعال بازنمایی شده است. گیرندگان پیام نیز غالباً با تأکید بر هویت ملی، جنسیتی یا قومی مشخص شدهاند. در ترانه­سرایان زن، هویت زنانه و نقش کنشگری زنان به نحوی عامدانه برجسته شده است. بررسی رمزگان نشان میدهد تنوع نشانهها در نظامهای گذرایی و وجه در مردان بیشتر از زنان بوده است؛ با این حال، از منظر جهت، مردان تنها از بندهای معلوم در ترانههای خود استفاده کردهاند.
نشانهشناسی اجتماعی,ترانه اجتماعی,هویت,رمزگان
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4422.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4422_11fe8635e416efddbb7e18e49d159c81.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
بررسی و مقایسة هویت اجتماعی زن در رمانهای نخبهگرا و عامهپسند زننگار در دهة هفتاد شمسی
339
362
FA
الهه
مهدی نژاد
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان
elahemehdinejad@yahoo.com
رضا
صادقی شهپر
0000-0002-3639-4449
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد همدان
r.s.shahpar@gmail.com
10.30465/copl.2019.4423
هویت ­یکی از مؤلفه­های حیات و محصول تلاش انسان برای معنی بخشی به زندگی است. شناخت هویت اجتماعی یک جامعه با مطالعة آثار هنری آن میسر می­شود. رمان، به منزلة یک فرم هنری مدرن بر اساس نظریة بازتاب، برگردانی از زندگی اجتماعی است که در دوران معاصر، زنان در آن سهم انکارناپذیری داشته­اند. به همین سبب با استفاده از رویکردهای مدرن جامعه­شناسی می­توان به بررسی متون ادبی پرداخت و به این ترتیب به شناخت هویت­بخشی از جامعه دست یافت. در این پژوهش، با بررسی هویت و زیست روزمرة قهرمانان زن داستان­ها در بستر حوادث و ماجراهای داستانی، سعی کرده­ایم تا به تصویری از هویت اجتماعی زنان در آثار نویسندگان زن دهة­ هفتاد شمسی ایران در دو نوع رمان­های عامه­پسند: (بامداد خمار و دالان بهشت) و رمان­های نخبه­پسند­­: (کولی کنار آتش، جزیرة سرگردانی و ساربان سرگردان) دست یابیم. بررسی­ها نشان می­دهد که در رمان­های نخبه­گرا­، هویت زنان، دغدغة اصلی نویسندگان است و به طور مشخّص در هویت­یابی زنان نوشته شده­اند؛ اما در داستان­های عامه­پسند، زنان داستان­ها از فردیت و استقلال هویتی برخوردار نیستند و خود­اندیشی و جست­و­جوی هویت، موضوع محوری آن­ها نیست.
زن,هویت اجتماعی,رمان نخبهگرا,رمان عامهپسند,دهة هفتاد
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4423.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4423_62fc7c3ce8fe405f7c6181cecf459d14.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
تحلیل گفتمان انتقادی مفهوم «قدرت» در دفتر اوّل رمان روزگار سپری شدۀ مردم سالخورده (اقلیم باد) براساس الگوی گفتمانی نورمن فرکلاف
363
385
FA
مهین
میرزابیاتی
دانشجوی دکتری زبان وادبیات فارسی،دانشگاه حکیم سبزواری،سبزوار،ایران
mahinmirzabayati@gmail.com
مهیار
علوی مقدم
0000-0001-5850-8657
دانشیار گروه زبان وادبیات فارسی ،دانشگاه حکیم سبزواری،سبزوار،ایران
m.alavi2007@yahoo.com
ابراهیم
استاجی
استادیار دانشگاه حکیم سبزواری - سبزوار - ایران
ebrahimestaji@yahoo.com
کتایون
شهپر راد
دانشیارزبان وادبیات فرانسه دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار،ایران
k.shahpar@hsu.ac.ir
10.30465/copl.2019.4424
شمار بسیاری از رمان­های فارسی معاصر، با مفاهیم اجتماعی و سیاسی جامعه پیوند یافته و دغدغه­های مردمی و خویشکاری ادبی خالقان اثر را در سطوح روساخت و ژرفساخت بازنمایی کرده­اند. محمود دولت­آبادی در دفتر اوّل رمان <em>روزگار سپری­شدۀ مردم سالخورده</em> (<em>اقلیم باد</em>) از ابزارهای ادبی برای پرداختن به مسایل اجتماعی و سیاسی استفاده کرده و گفتمان «قدرت» را به چالش کشیده است. خوانش<em> اقلیم باد </em>بر پایة تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، نشان می­دهد که نظام ارتباطی شخصیت­ها بر اساس سلسله­مراتب قدرت در نهاد خانواده و جامعه شکل گرفته است و شکاف طبقاتی میان دو سویۀ قدرت (کنش­گر، ستم­پذیر) وجود دارد. باورهای فمینیستی، مبانی رئالیسم انتقادی- اجتماعی و ناتورالیسم بر گفتمان قدرت در لایه­های جنسیتی، خانوادگی و اجتماعی مؤثر است و نظام گفتمان غالبِ ارباب- رعیتی، فرهنگ مردسالار، فقر و بدبختی که زاییدۀ هژمونی قدرت هستند، در این رمان وجود دارد. پرسش اساسی این تحقیق که اطلاعات آن به روش کتابخانه­ای گردآوری و تحلیل داده­ها به روش کیفی انجام شده، این است که درخوانش دفتر <em>اقلیم باد</em> ازرمان­ <em>روزگار سپری­شدۀ مردم سالخورده</em>، بر اساس تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، چه تحلیل و دریافتی می­توان از مناسبات قدرت در لایه­های زیرین به دست داد و در این رمان، سلسله­مراتب قدرت در نهاد خانواده و جامعه چگونه شکل گرفته است وبرگفتمان­ رایج سیاسی، فرهنگی و اجتماعی چه تأثیراتی دارد؟
دولتآبادی,قدرت,تحلیل گفتمان انتقادی,فرکلاف
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4424.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_4424_1350be6773bbf3d35363ed31d60ec666.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ادبیات پارسی معاصر
2383-0549
2383-0557
9
2
2019
12
22
واکاوی نسبت میان موجودیت و روایت زمانی (مطالعۀ موردی: داستانهای ابوتراب خسروی)
FA
سپیده
امیری
دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز،شیراز
amirisepide1@gmail.com
ساسان
سامانیان
گروه هنر، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز، شهر شیراز
samanian_sa@yahoo.com
سید علیاکبر
سیدی
گروه هنر، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز
seyyedi@shirazu.ac.ir
10.30465/copl.2022.23973.2873
در بحث از ادبیات داستانی، موجودیت و هویت شخصیتها در بستر روایت زمانی است که پیکربندی مییابد؛ به این معنا که به دست آوردن شناختی معتبر از یکی مستلزم شناخت دیگری نیز هست. در این پژوهش تلاش بر این است تا از طریق شناخت استراتژیِ نوشتاری ابوتراب خسروی برای شکلدهی به زمان رواییِ داستانها، به فهمی کیفی از هویت و موجودیت پرسوناژها و کنشهای آنها به طور خاص و نظم موجود در روابط اجزاء به طور عام دست یابیم. این هدف با استفاده از گزیده ای از داستانهای وی که در دو مجموعهی دیوان سومنات و کتاب ویران به چاپ رسیده محقق خواهد شد. روش مورد استفاده تحلیل روایت است که به روابط علی و معلولی اجزا به دور از اتفاقات تصادفی میپردازد. در بخش تحلیل، چهار تقسیم بندی از حیث ارتباط زمان و موجودیت شکل گرفته است: 1-موجودیتِ زمانمند وابسته به جهان خارج، 2-موجودیت زمانمندِ یگانه در عین استحاله در نقاب، 3- سیر تکامل عینیِ وجود، در زمانِ ثابت شده، 4-موجودیت پیش و پس از خلقت در بستر نوسانات زمانی؛ و در نهایت این مقوله استنتاج شد که موجودیت اشخاص در ارتباط مستقیم با زمانمندی آنهاست که شاکله مییابد.
موجودیت,روایت زمانی,تحلیل روایت,ابوتراب خسروی,داستان کوتاه
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_7682.html
https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_7682_092d06df6ba571a5a333ee6e6ae0a383.pdf