@article { author = {., . and ., .}, title = {.}, journal = {Contemporary Persian Literature}, volume = {8}, number = {2}, pages = {145-163}, year = {2018}, publisher = {IHCS}, issn = {2383-0549}, eissn = {2383-0557}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {نگاهی تطبیقی به جایگاه ادبیات زنان در کشورهای اسلامی: مطالعۀ موردی "عادت می‌کنیم" از زویا پیرزاد و"خاطرات یک زن مطلقه" از هیفاء بیطار}, abstract_fa = {بیش از صد سال از آشنایی زنان جهان اسلام با مدرنیته و جریان­های فکری-اجتماعی آن چون فمنیسم می­گذرد. در این سال­ها دغدغۀ اصلی زنان این سرزمین­ها، احقاق حقوق سلب شدۀ آنان و برابری آنان با مردان بوده است. با این حال بررسی آثار نگاشته شده توسط زنان (در قالب­های رمان، شعر و...) نشان می­دهد که هنوز فاصلۀ زیادی میان جامعۀ آرمانی زنان فمنیست با واقعیت­های اجتماعی وجود دارد و زنان فمنیست همچنان در حاشیۀ جامعه نگه داشته شده­اند. در مقالۀ حاضر ابتدا (و با کاربست نظریۀ جینوکریتیسیزم) جایگاه زنان کشورهای اسلامی در سه مرحله تعریف شده توسط شوالتر مشخص شده، در ادامه از چرایی ناتوانی آنان برای عبور از این آستانه­ سخن گفته خواهد شد. برای نیل بدین هدف، دو اثر از دو نویسندۀ پیشرو زنِ جهان اسلامی یعنی رمان عادت می­کنیم از زویا پیرزاد و رمان خاطرات یک زن مطلقه از هیفاء بیطار، که از رمان­های موفّق ایران و سوریه هستند و هر دو با محویّت موضوع طلاق نوشته شده­اند، انتخاب و از منظر نظریۀ جینوکریتیسیزم بررسی شده است. نتیجۀ این بررسی حکایت از آن دارد که زنانِ فمنیست جهان اسلام، در مرحلۀ دوم از مراحل سه­گانه­ای که شوالتر آن را ترسیم کرده است، متوقف شده­اند؛ بدین معنی که آنها از تقلید از سنت­های مردانه روی برگردانده­اند اما هنوز به صورت کامل به مرحلۀ سوم ـ که در آن زنان به جای توجّه به مردان، خویشتن زنانۀ خویش را مورد توجّه قرار می­دهند و با لحن، ادبیات و شیوۀ روایت خاص خود، به بیان تجربه­های خاص خود می­پردازند ـ  پای ننهاده­اند و در آستانۀ این مرحله برجای مانده­اند.}, keywords_fa = {جینوکریتیسیزم,زویا پیرزاد,عادت می‌کنیم,هیفاء بیطار,خاطرات‌ یک زن مطلقه}, url = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_3622.html}, eprint = {https://contemporarylit.ihcs.ac.ir/article_3622_6016adfaa0d6076767313471b6134d70.pdf} }